دارم می روم از این شهر بی عشق

دارم بار و بندیلم را می بندم...
که بروم...
ازین شهر بی عشق...
ازین روزهای بی باران...
از خودم ...
می روم و فدای سرت که ...
بی تو...
تا همیشه مسافری بی مقصدم !
دیدگاه ها (۱)

بعدهااا فهمیدم

احمد شاملو

چه کنم با غم خویش

همزیستی مسالمت آمیزز

تو باران را دیده ای؟نیستباران رفته از این شهرببینگَردِ دلتنگ...

من می روم ز این شهر دیگر مرا نپالی ،خط گعل ام برود نروم از ش...

آدم های صبور..،یه خصوصیت عجیب دارن،بی نهایت لبخند می زنن ......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط