بهت گفته بودم

بهت گفته بودم؛
گفته بودم از همون وقتی که چشمام با چشمات آشنا شد،
حس کردم قلبم داره توو بدنم سنگینی می‌کنه.
حس کردم دیگه خونه‌ی قدیمیش‌و دوست نداره
واسه همینم بود که با عجله قلبم‌و کندم‌و گذاشتم کف دستات.
من که همون روز اول بهت گفتم من کلِ عمرم‌و خوب از قلبم مراقبت کردم و زندونیش کردم تو حصارِ تنم
بهت گفته بودم حالا که تو دستایِ توئه باید براش امن باشه تک به تکِ انگشتات.
من بهت گفته بودم ولی
ولی تو چرا این‌قد ناشیانه رفتار کردی؟
مگه بازی‌و بلد نبودی؟
مگه نمی‌دونستی خونه‌‌یِ جدیدش دستات بود.
پس چرا امن نبودی؟

چرا به‌جایِ یه خونه‌یِ امن
شدی یه قتلگاه؟

#چشمهایش#عاشقانه
#خاص #جذاب #عاشقانه #شیک
دیدگاه ها (۱)

از یک جایی به بعداز نگاه ها خسته شدم،چشم هایم را بستم،جنگیدم...

این قانون آدم هاست...تا وقتی که هستی،خیالشون راحته از بودنت!...

🗯 پابلو نرودا :از میان تمام چیزهایی که دیده امتنها تویی که م...

زنی که با یک کتاب، شعر، آهنگ یا حتی یک فنجان قهوه حالش خوب م...

#مافیای_من #P3لینو:میدونم مقصر منمپس......هان:«با گریه»نه......

My dearest enemy

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط