بامنی اما نفهمیدی که تنهاتر شدم

بامنی اما نفهمیدی که تنهاتر شدم
گریه کردم فکر کردی زیر باران تر شدم

سهم تنهایی من یک پاکت سیگار بود
سوختم آهسته تا همرنگ خاکستر شدم

شب به شب... بی خوابی و... سردردهای بی کسی...
قرص خوردم پشت هم محتاج خواب آور شدم

گفته بودی دوستت دارم ولی برعکس بود
حرف چشم و خط لب های تو را از بر شدم

جوجه ی یک روزه ای بودم که در دستان تو
با نوازش های دل سوزانه ات پرپر شدم!

از غرور رو به تاراجم نمانده هیچ چیز
کشوری مستعمره بی شاه و بی لشکر شدم!

باز باران آمد و... دلتنگی ام را گریه شست
باز باران آمد و... من زیر باران تر شدم
دیدگاه ها (۱)

من و دیوار - و دیوار- و دیوار... نشدهیچ کس مثل من از پنجره ب...

مرا ببخش بهارم ، که عاشقت گشتمغبارِ لحظه شمارِ دقایقت گشتمدو...

️چرا نمی کُشد مرا ، خدای چشم‌های تومیان آب و آتشم برای چشم‌ه...

ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﭼﺘﺮ ﻭ ﺷﺎﻝ ﻭ ﺷﻨﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ …ﺟﻮﯼ ﻭ ﺩﻭ ﺟﻔﺖ ﭼﮑﻤﻪ ﻭ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط