خلاصه:
خلاصه:
دوستان ات و جویی خونشونو عوض کردن تو ی شهر دور
کوکم عین ی روانی دنبال ات میگشت هر شب مست تا خود صبح نوشیدنی میخورد وضعش خیلی داغون بود
تهیونگم کمکش میکرد تا اتو پیدا کنه
کوک اعصبانیتش روز ب روز بیشتر میشد فقط کشتن ادما براش ارامش داش شبی ۵ یاا۶ ادم و میکشت و مکان جنازه ی نشونه میزاشت
خبراش تو کل اینترنت و تلوزیون پخش شده بود خب بگم که سئول ب کشتار گاه تبدیل شده بود
که دست ی دیوونه عاشق افتاده
ویو ات
هر روز ترسم از این بود
که کوک منو پیدا کنه حدود ۶ ماهی هست
اساس کشی کردیم جویی کار میونه و منم تو خونم باید یروزی براش جبران کنم
جویی داش میرفت سرکار وقتی رف نشستم تلوزیون دیدم خبرا همش راجب کوک بود وای خدا اون دیوونه شدهه
اگه پیدام کنه چی وای خدااا ننن( گریه
دو هفته دیگه هم گذشت واقعا دارم دیوونه میشم
پاشدم رفتم تو پارک نزدیک خونه رو نیم کت نشستم
یکی دستشو گزاش رو شونم وقتی بر گشتم اون اون..
دوستان ات و جویی خونشونو عوض کردن تو ی شهر دور
کوکم عین ی روانی دنبال ات میگشت هر شب مست تا خود صبح نوشیدنی میخورد وضعش خیلی داغون بود
تهیونگم کمکش میکرد تا اتو پیدا کنه
کوک اعصبانیتش روز ب روز بیشتر میشد فقط کشتن ادما براش ارامش داش شبی ۵ یاا۶ ادم و میکشت و مکان جنازه ی نشونه میزاشت
خبراش تو کل اینترنت و تلوزیون پخش شده بود خب بگم که سئول ب کشتار گاه تبدیل شده بود
که دست ی دیوونه عاشق افتاده
ویو ات
هر روز ترسم از این بود
که کوک منو پیدا کنه حدود ۶ ماهی هست
اساس کشی کردیم جویی کار میونه و منم تو خونم باید یروزی براش جبران کنم
جویی داش میرفت سرکار وقتی رف نشستم تلوزیون دیدم خبرا همش راجب کوک بود وای خدا اون دیوونه شدهه
اگه پیدام کنه چی وای خدااا ننن( گریه
دو هفته دیگه هم گذشت واقعا دارم دیوونه میشم
پاشدم رفتم تو پارک نزدیک خونه رو نیم کت نشستم
یکی دستشو گزاش رو شونم وقتی بر گشتم اون اون..
۱۱.۴k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.