دیدم جونگ کوک غرق خوابه اروم از بغلم آوردمش بیرون و رفتم
دیدم جونگ کوک غرق خوابه اروم از بغلم آوردمش بیرون و رفتم از اتاق بیرون
چند ساعت بعد
داشتم تو گوشیم عکس کوک رو میدیم که در اتاقمون باز شد
جونگ کوک: چیکار میکنی؟
ا.ت:ه.هیچی
جونگ کوک:بده گوشیتو ببینم
جونگ کوک ویو:گوشیه ا.ت رو ازش گرفتم داشت عکس منو میدید از خجالت سرشو گرفته بود پایین
جونگ کوک:عا بیبی داشتی عکس منو میدی؟این که خجالتی نداره سرتو بگیر بالا
ا.ت:سرمو گرفتم بالا و بهم یه نگاه مهربونی زد
ا.ت:خیلی دوست دارم
پرش زمانی به شب
جونگ کوک:ا.ت من باید برم جایی زود میام
ا.ت:کجا میری؟
جونگ کوک:یه قرار دارم
ا.ت:هوم باش
جونگ کوک ویو:دیدم جیمین(دشمنشه)پیام داده گفته بیا به این آدرس مگرنه ا.ت رو میکشم من با عجله به طرف اون آدرس حرکت کردم خب رسیدیم
جونگ کوک:جیمیننننن کجایی
جیمین:اوو سلام جناب جعون خوش امدید
جونگ کوک:چی میخوای ازم
جیمین:حرص نخور عزیزم واسه سلامتیت خوب نیست
جونگ کوک:زر زر نکن میگم چته چی میگی زرتو بزن
جیمین:من ازت ا.ت رو میخوام
جونگ کوک:،چییییی میگی مرتیکه هرزه امکان نداره اون ماله منه
جیمین:باش پس خودم میدزدمش
جونگ کوک:هع هیچ غلطی نمیتونی بکنی
جیمین:حالا میبینیم
جونگ کوک:عصابم به شدت خورد بود از اونحا زدم بیرون سوار ماشین شدم به سمت خونه حرکت کردم رسیدم خونه درو باز کردم
ا.ت ویو:دیدم صدای در میاد دیدم جونگ کوک اومده خیلی عصبی بود
ا.ت:س.سلام
جونگ کوک: .....
ا.ت ویو:خیلی قیافش ترسناک و سرد بود حتا جواب سلامم رو هم نداد خیلی ناراحت بودم و خیلی ترسیدم یعنی از چی عصبی بود؟؟
چند ساعت بعد
داشتم تو گوشیم عکس کوک رو میدیم که در اتاقمون باز شد
جونگ کوک: چیکار میکنی؟
ا.ت:ه.هیچی
جونگ کوک:بده گوشیتو ببینم
جونگ کوک ویو:گوشیه ا.ت رو ازش گرفتم داشت عکس منو میدید از خجالت سرشو گرفته بود پایین
جونگ کوک:عا بیبی داشتی عکس منو میدی؟این که خجالتی نداره سرتو بگیر بالا
ا.ت:سرمو گرفتم بالا و بهم یه نگاه مهربونی زد
ا.ت:خیلی دوست دارم
پرش زمانی به شب
جونگ کوک:ا.ت من باید برم جایی زود میام
ا.ت:کجا میری؟
جونگ کوک:یه قرار دارم
ا.ت:هوم باش
جونگ کوک ویو:دیدم جیمین(دشمنشه)پیام داده گفته بیا به این آدرس مگرنه ا.ت رو میکشم من با عجله به طرف اون آدرس حرکت کردم خب رسیدیم
جونگ کوک:جیمیننننن کجایی
جیمین:اوو سلام جناب جعون خوش امدید
جونگ کوک:چی میخوای ازم
جیمین:حرص نخور عزیزم واسه سلامتیت خوب نیست
جونگ کوک:زر زر نکن میگم چته چی میگی زرتو بزن
جیمین:من ازت ا.ت رو میخوام
جونگ کوک:،چییییی میگی مرتیکه هرزه امکان نداره اون ماله منه
جیمین:باش پس خودم میدزدمش
جونگ کوک:هع هیچ غلطی نمیتونی بکنی
جیمین:حالا میبینیم
جونگ کوک:عصابم به شدت خورد بود از اونحا زدم بیرون سوار ماشین شدم به سمت خونه حرکت کردم رسیدم خونه درو باز کردم
ا.ت ویو:دیدم صدای در میاد دیدم جونگ کوک اومده خیلی عصبی بود
ا.ت:س.سلام
جونگ کوک: .....
ا.ت ویو:خیلی قیافش ترسناک و سرد بود حتا جواب سلامم رو هم نداد خیلی ناراحت بودم و خیلی ترسیدم یعنی از چی عصبی بود؟؟
۵.۹k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.