دو سه شب پیش غریبانه دعایی کردم
دو سه شب پیش غریبانه دعایی کردم
تا سحر گریه از اندوه جدایی کردم
آسمان، ماه، زمین، رقص کبوتر، خورشید...
همه را نذر نگاه تو - خدایی- کردم
من کجا؟ قبلهء چشمان شرر بار کجا؟
باز در چشم چرانی چه خطایی کردم!!
گفتم امشب نخرم ناز نگاهت را -نه-
وای بر من ! که چنین یاوه سرایی کردم
من به یاد تو و تو فارغی از یادم، آه...
عفو کن گر که چنین چون و چرایی کردم
تو که دنیای پر از صلح منی زیبایم
با خیال تو من احساس رهایی کردم....
تا سحر گریه از اندوه جدایی کردم
آسمان، ماه، زمین، رقص کبوتر، خورشید...
همه را نذر نگاه تو - خدایی- کردم
من کجا؟ قبلهء چشمان شرر بار کجا؟
باز در چشم چرانی چه خطایی کردم!!
گفتم امشب نخرم ناز نگاهت را -نه-
وای بر من ! که چنین یاوه سرایی کردم
من به یاد تو و تو فارغی از یادم، آه...
عفو کن گر که چنین چون و چرایی کردم
تو که دنیای پر از صلح منی زیبایم
با خیال تو من احساس رهایی کردم....
- ۷۵۶
- ۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط