p30 :
p30 :
ویو ا/ت :
کنار خیابون نشسته بودم که یهو یه مرد قد بلندی صدام کرد
مرده : خانم اتفاقی براتون افتاده نیاز به کمک دارین ؟
+ ا...اقاا کمکم کنید باید برم بیمارستان هوماندانا ..
مرده : بله بله حتما بفرمایید سوار ماشین شین
+ ممنونم ممنونم این لطفتون فراموش نمیکنم ممنونم (:
+ رسیدیم بیمارستان و رفتم پیش منشی
+ خانم خانم اتاق خانم لینا کجاست ؟؟
منشی : آخر راهرو دست چپ اتاق ۸۷
+ مچکرم
+ رفتم تو و دیدم لینا داره گریه میکنه
+ لیناااا آبجی قشنگم ( گریه )
٪ اجییییییییی
+ حالت خوبه درد نداری؟
٪ نه آجی خوبم
+ خداروشکر که بهتری
٪ آجی بابا مرده ؟
+ بابایی فرشته شده رفت الان ما فقط همو داریم
٪ اون مرد بده کجاست ؟
+ رفت به درک
_ هنوز نه
+ با صدای تهیونگ لرزیدم و برگشتم دیدم دستاش خونیه
+ اینجا چه کار میکنی
_ با یه مرد اومدی اینجا معلوم نیس با هم چه کارایی کردین که تا اینجا اوردتت
+ چی داری میگی چرا اینطوری با من صحبت میکنی اصلا چرااا دستات خونیه
_ : اینو میتونی از صندوق عقب ماشینم بپرسی
+ چی داری میگی
_ برو ببین
+ رفتم صندوق عقب ماشین تهیونگو دادم بالا با صحنه ای که دیدم دیگه نمیتونم نفس بکشم
+ توی ماشین جنازه همون مرده که منو آورد بیمارستان بود
+ اینننن چیههههههههه ( داد )
_ بهت گفته بودم اگه کسی نزدیکت بشه میکشمش
+ میدووونم باهات چه کار کنم مرتیکه روانی
+ بدو بدو دوییدم داشتم از پله های بیمارستان میرفتم پایین که یهو تهیونگ از کمر منو گرفت و کبوند به دیوار
_ کدوم گوری میری کوچولو
+ ولم کننننن
+ دیدم اصلا به حرفم گوش نمیده و فشار دستشو داره زیاد میکنه محکم زدم توی جای حساسش
_ اخخخخخخخخخخ
+ بدو بدو رفتم پیش پلیس
+ جناب جناب لطفا کمکم کنید ی...یکی...یکی
_ عزیزم اینجا چه کار میکنی
+ نزدیکککمممم نیااااا
پلیس : خانم اتفاقی افتاده ؟
+ بب..بله این آقا پشت ماشینش جنازه مردی که منو آورد بیمارستان هست
اینشون پدرمو به قتل رسونده
_ جناب عذر میخوام همسرم دچار اختلال روانی شدن دست خودشون نیست رفتارشون
+ چییی میییگییی من خوبم اگه حرفمو باور نمیکنین بیاین نشونتون بدم
پلیس : باشه
+ رفتیم سمت ماشین تهیونگ و صندوق عقب و دادم بالا و ...
کمیییی خماری بد نیست 🥃🖇
ویو ا/ت :
کنار خیابون نشسته بودم که یهو یه مرد قد بلندی صدام کرد
مرده : خانم اتفاقی براتون افتاده نیاز به کمک دارین ؟
+ ا...اقاا کمکم کنید باید برم بیمارستان هوماندانا ..
مرده : بله بله حتما بفرمایید سوار ماشین شین
+ ممنونم ممنونم این لطفتون فراموش نمیکنم ممنونم (:
+ رسیدیم بیمارستان و رفتم پیش منشی
+ خانم خانم اتاق خانم لینا کجاست ؟؟
منشی : آخر راهرو دست چپ اتاق ۸۷
+ مچکرم
+ رفتم تو و دیدم لینا داره گریه میکنه
+ لیناااا آبجی قشنگم ( گریه )
٪ اجییییییییی
+ حالت خوبه درد نداری؟
٪ نه آجی خوبم
+ خداروشکر که بهتری
٪ آجی بابا مرده ؟
+ بابایی فرشته شده رفت الان ما فقط همو داریم
٪ اون مرد بده کجاست ؟
+ رفت به درک
_ هنوز نه
+ با صدای تهیونگ لرزیدم و برگشتم دیدم دستاش خونیه
+ اینجا چه کار میکنی
_ با یه مرد اومدی اینجا معلوم نیس با هم چه کارایی کردین که تا اینجا اوردتت
+ چی داری میگی چرا اینطوری با من صحبت میکنی اصلا چرااا دستات خونیه
_ : اینو میتونی از صندوق عقب ماشینم بپرسی
+ چی داری میگی
_ برو ببین
+ رفتم صندوق عقب ماشین تهیونگو دادم بالا با صحنه ای که دیدم دیگه نمیتونم نفس بکشم
+ توی ماشین جنازه همون مرده که منو آورد بیمارستان بود
+ اینننن چیههههههههه ( داد )
_ بهت گفته بودم اگه کسی نزدیکت بشه میکشمش
+ میدووونم باهات چه کار کنم مرتیکه روانی
+ بدو بدو دوییدم داشتم از پله های بیمارستان میرفتم پایین که یهو تهیونگ از کمر منو گرفت و کبوند به دیوار
_ کدوم گوری میری کوچولو
+ ولم کننننن
+ دیدم اصلا به حرفم گوش نمیده و فشار دستشو داره زیاد میکنه محکم زدم توی جای حساسش
_ اخخخخخخخخخخ
+ بدو بدو رفتم پیش پلیس
+ جناب جناب لطفا کمکم کنید ی...یکی...یکی
_ عزیزم اینجا چه کار میکنی
+ نزدیکککمممم نیااااا
پلیس : خانم اتفاقی افتاده ؟
+ بب..بله این آقا پشت ماشینش جنازه مردی که منو آورد بیمارستان هست
اینشون پدرمو به قتل رسونده
_ جناب عذر میخوام همسرم دچار اختلال روانی شدن دست خودشون نیست رفتارشون
+ چییی میییگییی من خوبم اگه حرفمو باور نمیکنین بیاین نشونتون بدم
پلیس : باشه
+ رفتیم سمت ماشین تهیونگ و صندوق عقب و دادم بالا و ...
کمیییی خماری بد نیست 🥃🖇
۱۰.۷k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.