خدمتکار من (پارت ۸)

کیریستا ویو


میخوام اما رو ببینم
اره یکی داد میزد میخوام اما رو ببینم
میخوام اما رو ببینم
فهمیدم پرنسس بود ( چون اسم مامان کیریستا اما بوده بعد مرگ مامان کیریستا کیریستا ملقب به اما بوده)

به کسی که اونجا غذا می‌پخت گفتم بره بیرون اون گفت نه گفتم برو بیرون رفت
کنار دیوار سه بار به دیوار زدم و گفتم
hello what is it time ? oh oh oo oo
سه تا به دیوار زد و همینو گفت

من فهمیدم اون پرنسس هست و پرنسس هم
فهمید منم

همچی رو بهش گفتم غذا رو بردم و دادم به پرنس

# چرا انقد دیر کردی ؟؟؟؟؟

_ معذرت میخوام

# فردا تولدمه

# میای برقصیم؟؟؟

_ هرچی شما بگید

# پس لباساتو میگم خدمت کار بیاره

_ چشم


پرش زمانی به فردا روز تولد


کیریستا ویو


لباس رو پوشیدم و رفتم لباس قشنگی بود خیلی
قشنگ
رفتم و رقصیدم
همه چشمشون تو رقص دونفره من و ادوارد
بود نمیدونم چرا هر وقت
میبینمش تپش قلب میگیرم


( عاشق شدی گلم🥰)


بعد رقص تولد که تمام شد توی اتاقش

ازم خوا *س ‌*ت *گ* ا*ری ک *ر*د

# هروقت خواستی جوابمو بده

_ اَما

# اما و اگر نیار همون اول عاشقت شدم
هروقت دیدمت تپش قلب گرفتم
خواهش میکنم بگو توهم عاشقم

_ نمیدونم

_ ولی میدونم که با من اگر ازدواج کنید دیگه نمی‌تونید پادشاه بشید

# اگر عاشق باشم برام مهم نیست

_ منم




کامنت را چک کنید