باید با من حرف می زدی
باید با من حرف می زدی
من محتاجِ یک جمله بودم ؛
جمله ای از تو که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند...
باید با من حرف می زدی تا چیزی می نوشتم ؛
کلیدِ ادامه ی زندگی، در حنجره ی تو بود،
در صدای تو...
تویی که در من، من را گُم کرده بودی...!
من محتاجِ یک جمله بودم ؛
جمله ای از تو که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند...
باید با من حرف می زدی تا چیزی می نوشتم ؛
کلیدِ ادامه ی زندگی، در حنجره ی تو بود،
در صدای تو...
تویی که در من، من را گُم کرده بودی...!
- ۱.۹k
- ۱۴ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط