چه مسلیت سنگین است

چه مسؤلیت سنــگینے است...

هــــر شـــــب

""دل""

را باآن همـــــــــه

"درد"

خــــواب کردن...
دیدگاه ها (۱)

بچه که بودیم جاده ها خراب بودنیمکت مدرسه ها خراب بودشیرای آب...

گفت:جبران میکنم گفتم:کدامرا؟عمررفته را؟روح شکسته را؟حال من ه...

‌‌‌در باور منپاییز هم حرف تازه ای نداشت.- مثل هر سال -بایدچش...

یه جوری شده بری زندان میان ملاقاتت،مریض شی میان عیادتت،بمیری...

درد و دل کردن با بعضی آدما مثلپرکردن اسلحه ی هست که قرارهبعد...

وقتی عشق میخواهد رها شوداما دل هنوز نمی تواند تسلیم شوددر لح...

شب ، آغازِ درد نیست ...درد ، دقیقا جایی شروع می شود ؛که بعضی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط