بد بوی مدرسه پارت ۹
#بد_بوی_مدرسه
#part_9
دستاشو دور گردنم حلقه کرد منم بلندش کردم و گذاشتمش رو تخت....
(😔😂📿)
لباسشو در آوردم اولش مقاومت میکرد ولی بعد همراهی کرد..
روش خیمه زدم و لباشو میبوسیدم و با دستم یکی از س*ینه هاشو فشار دادم ک باعث شد یه ناله خفیف کنه....
همینجور ک داشتم میبوسیدمش واردش کردم ک جیغش تو دهنم خفه شد..
بعد از 10دقیقه تل*مب*ه زدن دوتاییمون ارضا شدیم و توش خالی کردم و پاشدم لباسامو پوشیدم...
ا/ت:کجا میری کوک من خیلی درد دارم
کوک:واسه مهم نیست
ا/ت:شوخی جالبی نیست.. یعنی چی واست مهم نیست هرکار خواستی باهام کردی الانم داری میری؟؟؟؟
کوک:تو هم خواستی و ازش لذت بردی الانم برو یه دوش بگیر خوب میشی
ا/ت:چیچیو دوش بگیر هیچ میفهمی چی میگی؟
کوک:همینی ک هست تو منو پس زدی الانم هرکار میخوای بکن
گفتم از اتاق رفتم بیرون...
"ا/ت"
چرا اینجور شد؟؟ (با بغض)
درسته من مخالف نبودم ولی موافق هم نبودم..
الان حس میکنم یه تیکه دستمالی ام ک ازم استفاده کردن و انداختنم کنار..
کوک چطور تونست اینکارو بکنه..
لباسامو پوشیدم و با دردی ک داشتم بدون توجه ب سولی تاکسی گرفتم و رفتم خونه...
"سولی"
تهیونگ دستمو گرفت و رفتیم سمت اتاق در اتاقو قفل کرد..
لباساشو درآورد و خوابید رو تخت دست منم گرفت انداخت رو خودش...
تهیونگ:بیب بدجور میخوامت....
سولی:پس چرا کارتو نمیکنی؟
تهیونگ:از همین اخلاقت خوشم میاد....
بعد جامونو تو یه حرکت عوض کرد من رو تخت بودم و اون رو من
گردنمو ترقوه هامو مک میزد ک مطمئنم بدجور کبود میشن...
تهیونگ:دیگه بسه.. بیشتر از این نمیتونم..
د**یکشو دم ورودیم تنظیم کرد و بدون آمادگی واردم کرد و باعث شد از درد ناله کنم...
همینجوری تلم**به میزد و منم از درد ناله میکردم اما بعد از چند دقیقه درد هام جاشون با لذت عوض شد.....
ک*ام کردیم....
کنارم دراز کشید و زیر دلمو ماساژ میداد...
یهو بلند شدم ک........
هار هار هار هارر بازم خماری😂💔
ببینید من این دفعه فقط بخاطر چند تا لز ممبرا ک کلی خاهش کردن گزاشتم ولی اگ این تا کامل نشه نمیزارم اک؟!
شرطا
۲۰لایک نامصن ۲۰تاعه دیگ
۲۰کامنت
۱۲۰فالو
لطفن گزارش نکنید این تنها و تنها پارت اسمالتی هست ک اپ میکنم خدا بگذر از من خدایا ب بزرگی خودت
#part_9
دستاشو دور گردنم حلقه کرد منم بلندش کردم و گذاشتمش رو تخت....
(😔😂📿)
لباسشو در آوردم اولش مقاومت میکرد ولی بعد همراهی کرد..
روش خیمه زدم و لباشو میبوسیدم و با دستم یکی از س*ینه هاشو فشار دادم ک باعث شد یه ناله خفیف کنه....
همینجور ک داشتم میبوسیدمش واردش کردم ک جیغش تو دهنم خفه شد..
بعد از 10دقیقه تل*مب*ه زدن دوتاییمون ارضا شدیم و توش خالی کردم و پاشدم لباسامو پوشیدم...
ا/ت:کجا میری کوک من خیلی درد دارم
کوک:واسه مهم نیست
ا/ت:شوخی جالبی نیست.. یعنی چی واست مهم نیست هرکار خواستی باهام کردی الانم داری میری؟؟؟؟
کوک:تو هم خواستی و ازش لذت بردی الانم برو یه دوش بگیر خوب میشی
ا/ت:چیچیو دوش بگیر هیچ میفهمی چی میگی؟
کوک:همینی ک هست تو منو پس زدی الانم هرکار میخوای بکن
گفتم از اتاق رفتم بیرون...
"ا/ت"
چرا اینجور شد؟؟ (با بغض)
درسته من مخالف نبودم ولی موافق هم نبودم..
الان حس میکنم یه تیکه دستمالی ام ک ازم استفاده کردن و انداختنم کنار..
کوک چطور تونست اینکارو بکنه..
لباسامو پوشیدم و با دردی ک داشتم بدون توجه ب سولی تاکسی گرفتم و رفتم خونه...
"سولی"
تهیونگ دستمو گرفت و رفتیم سمت اتاق در اتاقو قفل کرد..
لباساشو درآورد و خوابید رو تخت دست منم گرفت انداخت رو خودش...
تهیونگ:بیب بدجور میخوامت....
سولی:پس چرا کارتو نمیکنی؟
تهیونگ:از همین اخلاقت خوشم میاد....
بعد جامونو تو یه حرکت عوض کرد من رو تخت بودم و اون رو من
گردنمو ترقوه هامو مک میزد ک مطمئنم بدجور کبود میشن...
تهیونگ:دیگه بسه.. بیشتر از این نمیتونم..
د**یکشو دم ورودیم تنظیم کرد و بدون آمادگی واردم کرد و باعث شد از درد ناله کنم...
همینجوری تلم**به میزد و منم از درد ناله میکردم اما بعد از چند دقیقه درد هام جاشون با لذت عوض شد.....
ک*ام کردیم....
کنارم دراز کشید و زیر دلمو ماساژ میداد...
یهو بلند شدم ک........
هار هار هار هارر بازم خماری😂💔
ببینید من این دفعه فقط بخاطر چند تا لز ممبرا ک کلی خاهش کردن گزاشتم ولی اگ این تا کامل نشه نمیزارم اک؟!
شرطا
۲۰لایک نامصن ۲۰تاعه دیگ
۲۰کامنت
۱۲۰فالو
لطفن گزارش نکنید این تنها و تنها پارت اسمالتی هست ک اپ میکنم خدا بگذر از من خدایا ب بزرگی خودت
۱۳.۹k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.