تلخ ترین کلمه ای که میشناسم

تلخ ترین کلمه ای که میشناسم
کلمه ای برای ترجمه ی تمام حسرت های دنیا...!
............"بود".............
"بود" یعنی ، دیگر نیست
یعنی من ماندمو حجم سنگینی از "تنهایی"
یعنی "صدایی" که دیگر نخواهی شنید
"چهره ای" که دیگر نخواهی دید
"بود" یعنی هست هایی که نیست شد
یعنی: یک جای خالی...
بود یعنی: دیگر نیست..
دیدگاه ها (۲)

پر کن از باده ی چشمت،قدح صبحِ مرا...خود بگومن ز ِ تو سرمست ش...

وَ روزی که آدم‌هایکبـار برای همیـشه از چشمانت می افتنـد،مهم ...

خوشبختیداشتن دوست داشته ها نیستخوشبختیدوست داشتنِ داشته هاست...

ﻣــــﺮﺍڪہ ﻣﮯﺷﻨﺎﺳﮯ؟!ﺧﻮﺩﻣﻢ. . .ﮐﺴﮯ ﺷﺒﻴــﻪ ﻫﻴـــﭽڪﺲ. . .ﮐﻤﮯ ﮐﻪ ...

بدن قوی فقط با تمرین ساخته نمیشه

آخرین بازمانده خیابان های ترک خورده و ماشین های خاک گرفته پل...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط