پارت ۳
پارت_۳
که اون صورتی عنتر اومد تو اتاق
ا/ت: چرا وحشیانه میای تو الاغ
سانزو: خب چیکار کنم پرنسس دوست دارم اتاقه خودمه
ا/ت:خب حالا میشه لباسام رو بدی
سانزو: باشه میدم پرنسس خانم
ا/ت:میشه آنقدر پرنسس صدام نکنی
سانزو:نه خیر
رفت بیرون لباسم رو آورد رفت بیرون از در منم لباسم رو تنم کردم اومدم بیرون ولی چه خونه ی قشنگی بود
سانزو: خب بیا میخوام باهات حرف بزنم
ا/ت:باشه
رفتیم تو پذیرایی روی مبل نشستم
سانزو: خب وقتی که تو فروشگاه دیدمت میخواستم بکشمت ولی نتونستم چون انگار بهم گفته بودن نکشمت تو برای من باید شی میشه دوست دخترم شی قول میدم که یه زندگی خوبی برات فراهم کنم
داشتم از گوجه هم میزدم بالاتر نمیدونستم چی باید بگم ولی راستش منم ازش خوشم اومده بود
ا/ت: باشه
سانزو اومد بغلم کرد خیلی خوشحال شده بود که یدفعه با یه چیز نرمی رو لب حس کردم دیدم اون منو بوسیده نمیدونستم چیکار کنم ولی باهاش همراهی کردم
که اون صورتی عنتر اومد تو اتاق
ا/ت: چرا وحشیانه میای تو الاغ
سانزو: خب چیکار کنم پرنسس دوست دارم اتاقه خودمه
ا/ت:خب حالا میشه لباسام رو بدی
سانزو: باشه میدم پرنسس خانم
ا/ت:میشه آنقدر پرنسس صدام نکنی
سانزو:نه خیر
رفت بیرون لباسم رو آورد رفت بیرون از در منم لباسم رو تنم کردم اومدم بیرون ولی چه خونه ی قشنگی بود
سانزو: خب بیا میخوام باهات حرف بزنم
ا/ت:باشه
رفتیم تو پذیرایی روی مبل نشستم
سانزو: خب وقتی که تو فروشگاه دیدمت میخواستم بکشمت ولی نتونستم چون انگار بهم گفته بودن نکشمت تو برای من باید شی میشه دوست دخترم شی قول میدم که یه زندگی خوبی برات فراهم کنم
داشتم از گوجه هم میزدم بالاتر نمیدونستم چی باید بگم ولی راستش منم ازش خوشم اومده بود
ا/ت: باشه
سانزو اومد بغلم کرد خیلی خوشحال شده بود که یدفعه با یه چیز نرمی رو لب حس کردم دیدم اون منو بوسیده نمیدونستم چیکار کنم ولی باهاش همراهی کردم
۷.۳k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.