(: پارت ده رمان کاردشلریم :)
(: پارت ده رمان کاردشلریم :)
آسیه: چیشده دوروک این چیه ؟
دوروک: الان بهت نشون میدمش😁
دوروک جعبه رو بر میداره جلوی آسیه زانو میزنه و بهش پیشنهاد ازدواج میده
دوروک: آسیه ، خوشگلم ، عزیزم ، با من ازدواج میکنی؟.
آسیه : موندم چی بگم والا خیلی خوشگله ارعععععععهههههه
دوروک :, اما یه شرطی داره
آسیه :چه شرطی؟
دوروک میاد جلو از ل ب همو بوس میکنن یهو میوفتن روتخت دوروک میوفته رو آسیه و میاد یکم عقب تا آسیه اذیت نشه
آسیه : 😂
دوروک : خب پس دیگه فردا میام خاستگاریت 😆
آسیه: بیا 🥹
خونه سوسن اینا 👇
سوسن : عمر من میرم حموم
عمر : خوبه عشقم برو عیبی ندارع
سوسن : نه منظورم این نیست
عمر : منظورت چیه؟
سوسن : اگه آب سرد شد ...
عمر : اوکی عشقم برو تو فعلا حموم
خونه شوال 👇
تولگا :خب شب آشتیمون و چیکار کنیم ؟
یاسمین : بیا اینجا تا بهت بگم
تولگا : این چیه؟
یاسمین : دیریدیدین
تولگا:فیلم میبینیم؟؟؟
یاسمین :اره بیا بشین
تولگا دستش و میندازه رو شونه ی یاسمین و با هم فیلم تماشا میکنن
و همونجا خوابشون میبره
فردای اون روز :
عمر : عشقم پاشو حاضر شو
سوسن: نمیخوام چیشده مگه؟
عمر:باید بریم مراسم عقد ترتیب بدیم بعدم بعضیا میان خواستگاری خواهرم
سوسن: این همه کار تو یه روز؟
عمر : اره پس زودتر پاشو
سوسن: باشه😕
سوسن میره دست و صورتش و میشوره
سوسن: خب عمر به نظرت اینو بپوشم یا این ؟
عمر : هردوش بهت میاد عزیزم
سوسن: این تابستونیه این یکم پاییزیه
هوا الان چطوره؟
عمر : بذار برم ببینم ..............اوه هوای پاییزیه همین و بپوش
سوسن میره میپوشه و میاد
عمر : وای چه خوشگل شدی😳
سوسن : مرسی عشقم
عمر: خیلی بهت میاد خوشتیپ و خوشگل ترین دختر جهان شدی
سوسن:لوسم نکن تو هم خیلی خوشتیپ شدی
عمر: من هنوز لباس نپوشیدم😐
سوسن : عشقم تو کلا خوشگل هستی
خونه نباهت👇👇
دوروک : آسیه بریم دیکه؟
آسیه: بریم
دوروک و آسیه سوار ماشین میشن
و میرن اونجا
آسیه : سلام بچه ها
ایبیکه : سلام☺️
سوسن: سلام بچه ها ما هم اومدیم
الیف: خوش اومدی عزیزم ....سارپ و جانسو کجان؟
برک : اونا نمیان سارپ گفت کار دارن اما شب برا خواستگاری میان ...
(ادامه دارد)
آسیه: چیشده دوروک این چیه ؟
دوروک: الان بهت نشون میدمش😁
دوروک جعبه رو بر میداره جلوی آسیه زانو میزنه و بهش پیشنهاد ازدواج میده
دوروک: آسیه ، خوشگلم ، عزیزم ، با من ازدواج میکنی؟.
آسیه : موندم چی بگم والا خیلی خوشگله ارعععععععهههههه
دوروک :, اما یه شرطی داره
آسیه :چه شرطی؟
دوروک میاد جلو از ل ب همو بوس میکنن یهو میوفتن روتخت دوروک میوفته رو آسیه و میاد یکم عقب تا آسیه اذیت نشه
آسیه : 😂
دوروک : خب پس دیگه فردا میام خاستگاریت 😆
آسیه: بیا 🥹
خونه سوسن اینا 👇
سوسن : عمر من میرم حموم
عمر : خوبه عشقم برو عیبی ندارع
سوسن : نه منظورم این نیست
عمر : منظورت چیه؟
سوسن : اگه آب سرد شد ...
عمر : اوکی عشقم برو تو فعلا حموم
خونه شوال 👇
تولگا :خب شب آشتیمون و چیکار کنیم ؟
یاسمین : بیا اینجا تا بهت بگم
تولگا : این چیه؟
یاسمین : دیریدیدین
تولگا:فیلم میبینیم؟؟؟
یاسمین :اره بیا بشین
تولگا دستش و میندازه رو شونه ی یاسمین و با هم فیلم تماشا میکنن
و همونجا خوابشون میبره
فردای اون روز :
عمر : عشقم پاشو حاضر شو
سوسن: نمیخوام چیشده مگه؟
عمر:باید بریم مراسم عقد ترتیب بدیم بعدم بعضیا میان خواستگاری خواهرم
سوسن: این همه کار تو یه روز؟
عمر : اره پس زودتر پاشو
سوسن: باشه😕
سوسن میره دست و صورتش و میشوره
سوسن: خب عمر به نظرت اینو بپوشم یا این ؟
عمر : هردوش بهت میاد عزیزم
سوسن: این تابستونیه این یکم پاییزیه
هوا الان چطوره؟
عمر : بذار برم ببینم ..............اوه هوای پاییزیه همین و بپوش
سوسن میره میپوشه و میاد
عمر : وای چه خوشگل شدی😳
سوسن : مرسی عشقم
عمر: خیلی بهت میاد خوشتیپ و خوشگل ترین دختر جهان شدی
سوسن:لوسم نکن تو هم خیلی خوشتیپ شدی
عمر: من هنوز لباس نپوشیدم😐
سوسن : عشقم تو کلا خوشگل هستی
خونه نباهت👇👇
دوروک : آسیه بریم دیکه؟
آسیه: بریم
دوروک و آسیه سوار ماشین میشن
و میرن اونجا
آسیه : سلام بچه ها
ایبیکه : سلام☺️
سوسن: سلام بچه ها ما هم اومدیم
الیف: خوش اومدی عزیزم ....سارپ و جانسو کجان؟
برک : اونا نمیان سارپ گفت کار دارن اما شب برا خواستگاری میان ...
(ادامه دارد)
۹.۵k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.