تو میرفتی خدایم گریه میکرد

تو میرفتی ،خدایم گریه میکرد

جهان برشانه هایم گریه میکرد

میان واژه های بی سرانجام

غزل هم پا به پایم گریه میکرد
دیدگاه ها (۱)

صـدای مرگ میدهد ،اتاق و میز و دفترمنه خنده میکند لبم ،نه غــ...

دور از نوازش‌های دست مهربانتدستان من،در انزوای خویش تنهاستبگ...

سلام_امام_زمانم *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّ...

همچون شعر سپید زیباست ‌و رویای شیرین ِخواب های مرا ...به صبح...

انگار تو هر روز ستودنی تر می شویو من هرروز عاشق تر،انگار تما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط