진정한 사랑❤

진정한 사랑❤
P~۴۶


*وخلاصه دیگه رفتن خرید و جیمین هم کیسه هاشون رو میبرد(😔)و بعد از هزاران خرید برگشتن خونه مادر بزرگه جیمین و مادر جیمین وسایلاشون رو بردن عمارت خودشون وخودشون هم رفتن و جینا و جیمسن هم رفتن عمارت خودشون *

عمارت جیمین:
اتاقه مشترکشون:
جیمین:خداااا مردم دستام اهههههه
جینا:اخی اشکال نداره
جینا:بیا بخوابیم دردت کمتر میشه
*و تو بغله هم خوابیدن و...... *

فردا:
ویو جینا:
صبح از خواب بیدار شدم جیمین بغلم نبود فکرکنم رفته بود شرکت رفتم کارای لازم رو کردم رفتم صبحونه خوردم و رفتم دوباره تو اتاق و رو تخت دراز کشیدم و با گوشی ور رفتم

فلش بک:
۱ماه بعد:
ویو جینا:
تو این یه ماه اتفاق خاصی نیفتاده جیمین یه هفته فقط رفته بود سفر امریکا برا کار و الان برگشته بود من نمیدونم چیکار کنم تو خونه هیچ کاری‌ نمیکنم بیرونم نمیرم هیچ کاری هم ندارم جویی هم که الان دوماه که حاملس و نمیتونیم باهم بریم بیرون من بیکارم دیگه دارم خسته میشم تو عمین فکرا بودم که یکی بغلم نشست و بغلم کرد
جیمین:تو فکری بیب
جینا:هوم
جیمین:چیشده!
جینا:هیچی فقط من تو خونه بیکارم و نمیدونم چیکار کنم حوصلم سر میره
جیمین:خب برو بیرون بگرد
جینا:کجا برم همش سرم تو این گوشیه گوشی هم داره خستم میکنه هیچی نداره
جیمین:فردا برو بگرد بیرون با چند بادیگارد از دور حواسشون بهت هس تا احساس راحتی بکنی
جینا:باشه فقط بخاطر تو*بعد همو بوسیدن و خوابیدن*

😆فصل دو قراره خیلی هیجانی بشه😆

🥲و غمگین به درخواسته یکی🥲

😊لایک کامنت حمایت برا فصله دو که امشب پخش میشه😊

😍بعد تیزرش متنیش میاد😍

#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#lranians__love_Jk