من هفت تا ددی دارم

❤❤❤❤❤❤❤
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_102

با ناراحتی ازم جدا شد و بهم زل زد که طی یه حرکت از گردنش آویزون شدم و لبام رو روی لباش گذاشتم

صدای هین خبرنگارا همزمان شد با خم شدن تهیونگ روی من و همکاریش

میدونستم اون خودش رو مقصر میدونه برای همین الان خواستم اذیتش کنم

بلد چند دقیقه ازش جدا شدم و دم گوشش پچ زدم:خودتو مقصر ندون

از خودم جداش کردم و گفتم:من باااازم بقل میخوامااااا

پسرا هر کدوم جدا بقلم کردن و این شد شروع زندگی عالی من به همراه هفتا فرشته

شروع زندگی من به عنوان عضو هشتم بی تی اس !

آرمیا منو پذیرفتن و دوسم دارن و من به همراه هفتا فرشته روزای خوبی رو خواهم سپری کرد

از خدا ممنونم که این هفتا فرشته رو سر راهم گذاشت

امیدوارم از این رمان خوشتون اومده باشه💞
اولین رمان فیک من بود و شاید کم و کاستی هایی داشته باشه پس به بزرگی خودتون ببخشید🙏

"پایان"

نویسنده= #ANIL یا #m.a یا #a.l
@dady_2011
دیدگاه ها (۷۴)

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت ددی دارم🚫❤

من هفت تا ددی دارم

من هفت تا ددی دارم

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط