تنها بودم

.
تنها بودم
اما بودا نبودم
در هر زندان دنیا
زندانیِ فراموش‌شده‌ای
و در هر گورستان جهان
عزیزِ به خاک سپرده‌ای داشتم
و تنها بودم
مثل ماه
که کوتاه‌تر از تنهایی من
دیواری نیافته بود.

#عباس_صفاری
دیدگاه ها (۱)

از #تابستان دست هایت بوی #پائیز می آید نکندشهریور رابه مِهر ...

کیستی که #منجز اونمی بینم و نمی یابم دریای پشت کدام پنجره ای...

برای من گنجی هستی #تو! سرشار از بی‌کرانگی‌ها تا دریا و شاخه‌...

صدای پای پاییز می‌آید..حواست هست که شهریور هم گذشتو باید دل ...

دختر کوچولوی تناسخ یافته من

گاهی آدم ها بیصدا از زندگی مان میروند... نه قهر میکنند، نه خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط