دلم براتون سوخت امروز گذاشتم وگرنه نمی خواستم بذارم چون ش
دلم براتون سوخت امروز گذاشتم وگرنه نمی خواستم بذارم چون شرتا نرسیده بود
سیاه سفید (پارت2)
ادامه ی ویوی ات
+:گشنمهههههههههههه
یهو یادم افتاد باید برم بار وگرنه اون رعیس سگ اخلاقم منو جر میده وایسا ببینم همین الانم 20 دقیقه دیر کردمممممممم
ی دوش 10 دقیقه ای گرفتمو هرچی دم دستم بود و نیاز داشتم برداشتم لباسمو پوشیدم و گوشیمو برداشتم گزاشتم تو کیفم چون نیاز به ارایش نداشتم فقط ی کرم زدم که پوستم خشک نشه و ی بالم لب زدم موهامم چون لخته نیاز به اتو کشیدن نبود و رفتم تاکسی بگیرم یادم افتاد که از شانس گلم پول ندارم😐 دوپا داشتم چاهار دهتا دیگه قرض کردم دوییدم به سمت بار😐
رسیدم به بار دیدم بابام داره با ی مرد جوان جذاب (جونگ کوک رو میگه) که بهش میخوره 26 سالش باشه داره قمار میکنه
رعیسم اومد سمتم قرقراش شروع شد که چرا انقدر دیر کردی شیفتم تا ساعت۱۱ بود ولی گفت مجبورم تا ساعت 3صبح بمونم😢 ولی خوبیش اینکه حقوقم رو دو برابر میکنه😜
منم قبول کردم😄
ویوی کوک
باز با کیم سوجون(اسم بابای ات سوجونه😄) شرط بستم تا الان سه دور من برد (علامت بابای ات= علامت کوک_)
_: کیم تا الان نصفه دارا ای تو به من باختی الان سر چی شرت میبندی؟
=: سر دخترم شرت میبندم
_: خوبه پس شروع کنیم
از زبان کوک
تا اومدم بازیرو شروع کنم ی دختر کیوت با استایل دارک وارد بار شد(ات رو میگه)
و رعیس بار شروع کرد به دعوا کردنش شنیدم بهش گفت تا ۳ صبح باید تو بار کار کنه منم از فرصت استفاده می کنم و این دختررو میدزدم و برای خودم میکنمش(توف تو ذهن منحرف منظورش اینه که برده ی خودش میکنه😂) 😈
دستم مرد انقدر امروز نوشتم بای تا فردا😚
شرط برای پارت بعد
۱۰تا لایک
۱۰تاکامنت
شرط زیاد نزاشتم پس شرطا رو برسونید بای💜
سیاه سفید (پارت2)
ادامه ی ویوی ات
+:گشنمهههههههههههه
یهو یادم افتاد باید برم بار وگرنه اون رعیس سگ اخلاقم منو جر میده وایسا ببینم همین الانم 20 دقیقه دیر کردمممممممم
ی دوش 10 دقیقه ای گرفتمو هرچی دم دستم بود و نیاز داشتم برداشتم لباسمو پوشیدم و گوشیمو برداشتم گزاشتم تو کیفم چون نیاز به ارایش نداشتم فقط ی کرم زدم که پوستم خشک نشه و ی بالم لب زدم موهامم چون لخته نیاز به اتو کشیدن نبود و رفتم تاکسی بگیرم یادم افتاد که از شانس گلم پول ندارم😐 دوپا داشتم چاهار دهتا دیگه قرض کردم دوییدم به سمت بار😐
رسیدم به بار دیدم بابام داره با ی مرد جوان جذاب (جونگ کوک رو میگه) که بهش میخوره 26 سالش باشه داره قمار میکنه
رعیسم اومد سمتم قرقراش شروع شد که چرا انقدر دیر کردی شیفتم تا ساعت۱۱ بود ولی گفت مجبورم تا ساعت 3صبح بمونم😢 ولی خوبیش اینکه حقوقم رو دو برابر میکنه😜
منم قبول کردم😄
ویوی کوک
باز با کیم سوجون(اسم بابای ات سوجونه😄) شرط بستم تا الان سه دور من برد (علامت بابای ات= علامت کوک_)
_: کیم تا الان نصفه دارا ای تو به من باختی الان سر چی شرت میبندی؟
=: سر دخترم شرت میبندم
_: خوبه پس شروع کنیم
از زبان کوک
تا اومدم بازیرو شروع کنم ی دختر کیوت با استایل دارک وارد بار شد(ات رو میگه)
و رعیس بار شروع کرد به دعوا کردنش شنیدم بهش گفت تا ۳ صبح باید تو بار کار کنه منم از فرصت استفاده می کنم و این دختررو میدزدم و برای خودم میکنمش(توف تو ذهن منحرف منظورش اینه که برده ی خودش میکنه😂) 😈
دستم مرد انقدر امروز نوشتم بای تا فردا😚
شرط برای پارت بعد
۱۰تا لایک
۱۰تاکامنت
شرط زیاد نزاشتم پس شرطا رو برسونید بای💜
۸.۷k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.