وقتی روانیه و ما پرستارشیم و عاشقمون میشه و فقط به حرف ما

وقتی روانیه و ما پرستارشیم و عاشقمون میشه و فقط به حرف ما گوش میکنه و پسر کوچولوی ما میشه و هر شب مجبورمون میکنه توی بغلمون بخوابه و حسابی لوس میشن و بعد از یه مدت حالش خوب میشه کاملا *درخواستی*
درسته ۵ ماه بود که مشکل روانی داشت..عصبی بود..افسردگی..گریه های شبانه..خود درگیری و ...
به مدت ۵ ماه پرستارش بودی و هنوزم هستی،دکترش گفته بود بعداز ۷ ماه حالش خوب میشه البته اگه تو باشی
امروز از خواب بیدار شدی و صبحانشو حاضر کردی و خلاصه که اومدید غذا خورید و اون هنوزم پوکر فیس بود (چان_ تو+)
+خب خب امروز چیکارا کنیم؟..امم بریم شهربازی یا نقاشی بکشیم؟
_..همون جور که به تی وی خاموش خیره شده بود جواب داد*هیچی فقط بیا ساکت باشیم یا بریم بخوابیم
+من پرستارتم دوستت که نیستم
_خانم پرستار چرا حالم خوب نمیشه؟
سوال هرروزش..هر روز و...هر روز
+نشستی پیشش و دستاشو بین دستتات قرار دادی*بهت قول میدم حالت خوب بشه بیا قرصتو بخور
_قرصشو خورد و گفت:چیکار کنمحالم خوب بشه؟
+عاشق شو به نظرم اینجوری خیلی بهتر درمان میشی
_چجوری اعتراف کنم من بلد نیستم
+فلانی من عاشقت شدم ..میتونی اینو بگی
_نفس عمیق میکشه* ات من عا..عاشقت شدم
+چ چی؟
_میدونم که نمیخوای با یه روانی بری تو رابطه ولی تو قول دادی که حالم خوب میشه ویه ادم عادی میشم
+اوه چان چرا انقدر طولش دادی تا این جمله رو بگی
_خب میترسی..
+منم عاشقتم چان منم همین طور
_و وا واقعا؟؟؟
+مگه الان وقت شوخی دارم
_قلبش رو میتونه کاملا بشنوه و احساس کنه بوم..بوووممم..بوووووممممممم*
پس یعنی میتونم هر شب تو بغلت بخوابم ؟؟
+اره چان حتی الانم میتونی..
_تا وقتی کامل خوب بشم فقط به دستور های تو گوش میدم لطفا هدایتم کن.
لبخند زدی بهش و بغلش کردی
(۲ماه بعد)
موقعیت:فروشگاه،پاساژ
_یایا چان نکن بچه جاان
+ای خووداااا چقدر این لباسه گوگولیه بزار برات بخرممم
_بابا این لباسه واسه اهد تیرکمون شاهه بیااا دیگه دیر شددد
+جینگیلی جینگلی بریممم ولی خدایی چقدر خرید کردم هاااا دستت بخوره بهشون میکشمت
(دستتو میکنه تو یکی از کیسه و کربند مورد علاقشو که تازه خریده بود رو برمیداری و فرار میکنی)
_بیا منو بکش اقای بنگ
+یااا برگرد اون پاره شه پارت میکنممم*لحن شوخی*
...تمامم