پارت و

( پارت ۹ و ۱۰ )
با کمک نیلو از جام بلند شدم پسرا رفتن تا

وسایلو تو ماشین بزارن

نیلو:ای کوفت بگیرت ابرونزاشتی برامون😰 😒

من:واییی باید قیافه خودتو میدیدی😂

نیلو:کوفت بیا بریم
،
،
،
امیر:خانوما رسیدیم اروم چشمامو باز کردم

واییی کمرممممم من کلا همیشه تو ماشین

خوابم میبره دست خودم نیس😓 😂

من:عه؟چه زود😕

امیر:خانوم شما همه ی راه رو خواب بودین😑

دلم میخواست بگیرم بزنمششش😑 اهمیتی

ندادمو پیاده شدم وااااو چه جایه خوشگلی بود😍


من:نیلووو


نیلو:بله

من:بیا بریم چند تا عکس اینجا بندازیم

نیلو:اوکی وایسا دوربینو بیارم
،
بعد از اینکه اومد با هم رفتیم سمت دریا یه

تختخ سنگ اونجا بود نشستیم سرش و کلی

عکس انداختیم...
نیلو:واییی خسته شدم بریم دیگه مثلا ما

میزبانیماااا

من:به جهنم میخواستن قبول نکنن

نیلو:تو هم که کلا حرف زدن بلد نیستی اونجا هیچی نگیاااا ابرومونو ببری😑

من:ایشش مادر بزرررگ خیلی هم حرفام خوبههه

هرچی خواستم میگم نیلو تا اومد جواب بده گوشیش زنگ خورد


نیلو:بله؟

طرف...

نیلو:بعد از این همه مدت زنگ زدی که چی

طرف...
.
نیلو:خفه شو دیگه هم به من زنگ نزن گوشی رو قطع کرد

تاحالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش ترسیدم

چیزی ازش بپرسم چیزی نگفتم فقط دستشو

کشیدم که بریم بعد از خوردن نهار رهام از تو

ساکش یه گیتار در اوورد و شروع کرد به

خوندن صدای خیلیییی خوبی داشت😍


نیلو هم خیلی ضایههههه زل زده بود بهش...یه

نیشگون از پلش گرفتم که اخش رفت بالا رهام که هول شده بود پرید سمت نیلو و

گفت:چیشد؟؟:flushed_face:

نیلو:هیچی ای بزغاله نیشگون گرفت .....


الان همه داشتن منو نگاه میکردن

من:ها؟:neutral_face:

امیر سرشو از روی تاسف تکون دادو سرشو کرد تو ی گوشی....


اخ اخ اقا امیر با بد کسی در افتادی نشونت میدم😤
همه سکوت کرده بودن که دیگه نتونستم تحمل

کنم گوشیم رو در اووردم یکی از اون اهنگ

هاس جوادی گذاشتمو بلند شدم و شروع کردم

به رقص جوادی(تقریبا مسخره بازی) همه از

این کارم شکه شده بودن مخصوصن نیلو

نیلو هی رنگ عوض میکردو لبشو گاز میگرفت😓

یه اشاره به نیلو کر مو گفتم:عههههه خب کندی

اون لبارو چته تووووو😹 اماوقتی نگام به امیرو رهام

افتاد میخواستم اب شم برم تو زمین همینجور

زل زده بودن بهم امیر حسااابی قرمز شده بود🔥

که دیگه نتونست خودشو تحمل کنه و بلند زد

زیر خنده واس که چقدر خوشگل ‌میشد با خنده😍

وایییی خاک تو سرت سماء هیز بازی در نیار😫

خوبه تا دودقه پیش واسش نقشه میکشیدی😷

رهامم از خنده ی اون غش غش خندید😂

اما نیلو هنوز هی رنگ عوض میکرد😓

دیگه خسته شدمو رفتم نشستم اما امیر هنوز

داشت میخندید بهش یه چشم غره رفتم بلکه

ساکت شه ولی بدتر کرد😂 😂 😂 😂
دیدگاه ها (۳)

(پارت ۱۱)با صدای بلندی نیلو رو صدا کردم:نیلوووووووونیلو:کووو...

بچه ها من فقط یه پارت دیگه رو میتونم واستون بزارم هر پارتی ...

بچه ها این رفته اهنگو پخش کرده برین اینستا بلاکش کنین(-roham...

(پارت هشتم)از زبون سماء:صبح با الارم گوشیم از خواب بیدار شدم...

تک پارتی درخواستی

عشق چیز خوبیه پارت ۱ ات :صبح از خواب بلند شدم دوباره یه روز ...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۵#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط