𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭
𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭
𝓟𝓪𝓻𝓽1۶
بیدار شدم نمیدونستم کجام یجا بود ک خیلی روشن بود صورتم پر شن بود ولی بنظر میومد اون بالا پره ابه اونجا پر از قلم دریای و جلبک و اسباب مرده ی دریایی بود ولی خیلی خوشگل بود صدای رنگارنگ داشتم دورو برمو نگاه میکردم ک یه صداهایی شنیدم نمیفهمیدم چی میگن(چون زیر اب بود نمیتونست بشوه و صداشون زیر اب تیر بود)ولی یکم بعد ک گوش دادم به صدای تیزشون عادت کردم و میفهمیدم چی میگن
؟؟ما ایمجا جمع شدیم ک بفهمیم چراا ملکه ی ایندمون عروسیش رو بهم ریخته ینی خودش بهم ریخته چرا باید فرار کنه چرا باید گم بشه تو اتاقش اون صدفا چیکار میکرده
داشتن حرف میزدن ک یهو دیدم یکی پشتمو گرفته
کوک. لی..لیزا
+بیدار شدی؟برات غذا اوردم😁
کوک. این.اینجا کجاست
+اینجا زیر ابه ولی چون نزدیکای شورشه نمیتونی بری بالا چند وقتی اینجا میمونی
کوک. اگ زیر ابه چرا اب نداره
+قبلا اینجا یه جنگ شده بود خدایان(زر میزنه این دوره اون دوره ایه ک المان نیرو هسته ای به کره زد و زیر اب یجاهایی اینجوری شد)با ما قهر کردنو اینجا رو ساختن
کوک. منظورت همونجاست ک المانو کره جنگ کردن؟
+عااا نمیدونم بین شما چ انفاقی افتاد ک اینجا اینجوری شد ولی ما اینجوری باور داریم چون اینجوری به وجود اومدیم...
_اها(علامت موقتی کوک_)پس کی میتونم برم پیش برادرم؟
+به زودی
_من نمیتونم بیام جایی ک تو باشی؟
+ن و..ولی یه راهی هست...یکمی گیج کنندست ولی منم همینجوری اوردمت اینجا
_اون راه چیه
+من باید تورو مثل اون روز ببوسمت یروزی ک چشمام اونجوری باشه و نیروهاموجذب کنم تا دوتامونو پیوند بزنم ولی دیگه..
_قبوله اگ بگی اون ولی چیه
+ولیی باید دیگه از هم جدا نشیم
_مثلا چجوری
+مثلا من به همه بگم ت شوهرمی از فلان فلان قبیله و من پیش تو بودمو با تو ازدواج کردمو واسه سفر من استفا میدم و خواهرمو جانشین خودم میکنم و مثلاا با تو میرم اون فلان فلان قبیله...
𝓟𝓪𝓻𝓽1۶
بیدار شدم نمیدونستم کجام یجا بود ک خیلی روشن بود صورتم پر شن بود ولی بنظر میومد اون بالا پره ابه اونجا پر از قلم دریای و جلبک و اسباب مرده ی دریایی بود ولی خیلی خوشگل بود صدای رنگارنگ داشتم دورو برمو نگاه میکردم ک یه صداهایی شنیدم نمیفهمیدم چی میگن(چون زیر اب بود نمیتونست بشوه و صداشون زیر اب تیر بود)ولی یکم بعد ک گوش دادم به صدای تیزشون عادت کردم و میفهمیدم چی میگن
؟؟ما ایمجا جمع شدیم ک بفهمیم چراا ملکه ی ایندمون عروسیش رو بهم ریخته ینی خودش بهم ریخته چرا باید فرار کنه چرا باید گم بشه تو اتاقش اون صدفا چیکار میکرده
داشتن حرف میزدن ک یهو دیدم یکی پشتمو گرفته
کوک. لی..لیزا
+بیدار شدی؟برات غذا اوردم😁
کوک. این.اینجا کجاست
+اینجا زیر ابه ولی چون نزدیکای شورشه نمیتونی بری بالا چند وقتی اینجا میمونی
کوک. اگ زیر ابه چرا اب نداره
+قبلا اینجا یه جنگ شده بود خدایان(زر میزنه این دوره اون دوره ایه ک المان نیرو هسته ای به کره زد و زیر اب یجاهایی اینجوری شد)با ما قهر کردنو اینجا رو ساختن
کوک. منظورت همونجاست ک المانو کره جنگ کردن؟
+عااا نمیدونم بین شما چ انفاقی افتاد ک اینجا اینجوری شد ولی ما اینجوری باور داریم چون اینجوری به وجود اومدیم...
_اها(علامت موقتی کوک_)پس کی میتونم برم پیش برادرم؟
+به زودی
_من نمیتونم بیام جایی ک تو باشی؟
+ن و..ولی یه راهی هست...یکمی گیج کنندست ولی منم همینجوری اوردمت اینجا
_اون راه چیه
+من باید تورو مثل اون روز ببوسمت یروزی ک چشمام اونجوری باشه و نیروهاموجذب کنم تا دوتامونو پیوند بزنم ولی دیگه..
_قبوله اگ بگی اون ولی چیه
+ولیی باید دیگه از هم جدا نشیم
_مثلا چجوری
+مثلا من به همه بگم ت شوهرمی از فلان فلان قبیله و من پیش تو بودمو با تو ازدواج کردمو واسه سفر من استفا میدم و خواهرمو جانشین خودم میکنم و مثلاا با تو میرم اون فلان فلان قبیله...
۴.۰k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.