بس كن اۍشيخ مرا منع زِ ميخانه مكن
بس كن اۍشيخ مرا منع زِ ميخانه مكن
زهرِمار اين دوسه تا ساغر و پيمانه مكن
مده هشدار تـو از قعـرِ جهنم بس كن
خود خرابيم شـرر بـر دلِ ديـوانه مكن
كم بگو ازعسل و جنت و فردوسِ برين
كم فريبم بـده و وعـده ى رندانه مكن
حورۍِنقد دراين شهرفراوان شده است
وعدهٔ نسيه تـو بر جاهل و فرزانه مكن
رفته از دستِ من اۍشيخ نگارم، تو دگر
منع از سـاقى و از ساغـرِ مستانه مكن
بـرو اى شيخ بگـو نـزدِ رقيب از قـولم
لطف كن زلفِ دلاراىِ مـرا شانـه مکن
#شاه_نعمت_الله_ولى
زهرِمار اين دوسه تا ساغر و پيمانه مكن
مده هشدار تـو از قعـرِ جهنم بس كن
خود خرابيم شـرر بـر دلِ ديـوانه مكن
كم بگو ازعسل و جنت و فردوسِ برين
كم فريبم بـده و وعـده ى رندانه مكن
حورۍِنقد دراين شهرفراوان شده است
وعدهٔ نسيه تـو بر جاهل و فرزانه مكن
رفته از دستِ من اۍشيخ نگارم، تو دگر
منع از سـاقى و از ساغـرِ مستانه مكن
بـرو اى شيخ بگـو نـزدِ رقيب از قـولم
لطف كن زلفِ دلاراىِ مـرا شانـه مکن
#شاه_نعمت_الله_ولى
۱.۹k
۲۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.