یارِ من خوشبو شدی ، بوی زلیخا می دهی
یارِ من خوشبو شدی ، بوی زلیخا می دهی
یک اشاره سوی من باچشمِ شهلا میدهی؟
گفته بودی من بمیرم هرچه میخواهی بگو
جان ودل را میدهم،یک بوسه حالا میدهی
عـاشقِ خونیـن جگر ، محوِ تماشای تـو شد
گُلِ سرخی از لبـت، بـر منِ شیدا می دهی؟
مـن کـه بیمـار تـوأم ، رُخسـارِ زردم را ببین
بهـرِ بیمـاریِ دل، یک شب مـداوا میدهی؟
در تبِ عشقِ تو سوختم، مثلِ یک پروانه ای
خـالِ زیبـای رُخَت ، از بهـرِ سـودا میدهی؟
سایـه ی سروِ قَدَت ، افتاده بر یاس و سمن
بـر سرم یک سایـه از آن قدِ رعنـا میدهی؟
خوش خرامان میروی ازپیشِ صالح سنگدل
وقتِ رفتن بـوسه ای بـر منِ رسوا میدهی؟
یک اشاره سوی من باچشمِ شهلا میدهی؟
گفته بودی من بمیرم هرچه میخواهی بگو
جان ودل را میدهم،یک بوسه حالا میدهی
عـاشقِ خونیـن جگر ، محوِ تماشای تـو شد
گُلِ سرخی از لبـت، بـر منِ شیدا می دهی؟
مـن کـه بیمـار تـوأم ، رُخسـارِ زردم را ببین
بهـرِ بیمـاریِ دل، یک شب مـداوا میدهی؟
در تبِ عشقِ تو سوختم، مثلِ یک پروانه ای
خـالِ زیبـای رُخَت ، از بهـرِ سـودا میدهی؟
سایـه ی سروِ قَدَت ، افتاده بر یاس و سمن
بـر سرم یک سایـه از آن قدِ رعنـا میدهی؟
خوش خرامان میروی ازپیشِ صالح سنگدل
وقتِ رفتن بـوسه ای بـر منِ رسوا میدهی؟
۱.۶k
۲۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.