Blood voice
Blood voice
(صدای خونین)
Part 4
کامیون به شدت تکان میخورد و ما به اینطرف و انطرف پرتاب میشدیم چهار نفر مراقب ما بودند تا مبادا فرار کنیم . به دنبال فرستی بود تا بتواند از مهبتش استفاده کند تا خود و سیگما را نجات دهد . کامیون ایستاد دومرد از ان خارج شدند نفر سوم را هم برای کمک بیشتر با خود بردند. سریع دست به کار شدیم اولی را به دستان خدا سپردیم . سپس با احتیاط از انجا ردشدیم ما دقیقا در وسط جنگل بزرگ و بی انتها قرار داشتیم کامیون رد هایی از خود به جای گذاشته بود تا مدتی رد هارا دنبال کردیم تا کمی به مقصودمان نزدیک شویم اما افسوس !شب از راه رسید و اجازه نداد ما از دلش عبور کنیم . غاری کوچک را درون کوهی پیدا کردیم و شب را به صبح رساندیم . انا هیچ کدام نخوابیدیم و غار پوششی برا محافظت از ما در برابر حیوانات درنده بود. صبح به راه افتادیم که
(صدای خونین)
Part 4
کامیون به شدت تکان میخورد و ما به اینطرف و انطرف پرتاب میشدیم چهار نفر مراقب ما بودند تا مبادا فرار کنیم . به دنبال فرستی بود تا بتواند از مهبتش استفاده کند تا خود و سیگما را نجات دهد . کامیون ایستاد دومرد از ان خارج شدند نفر سوم را هم برای کمک بیشتر با خود بردند. سریع دست به کار شدیم اولی را به دستان خدا سپردیم . سپس با احتیاط از انجا ردشدیم ما دقیقا در وسط جنگل بزرگ و بی انتها قرار داشتیم کامیون رد هایی از خود به جای گذاشته بود تا مدتی رد هارا دنبال کردیم تا کمی به مقصودمان نزدیک شویم اما افسوس !شب از راه رسید و اجازه نداد ما از دلش عبور کنیم . غاری کوچک را درون کوهی پیدا کردیم و شب را به صبح رساندیم . انا هیچ کدام نخوابیدیم و غار پوششی برا محافظت از ما در برابر حیوانات درنده بود. صبح به راه افتادیم که
۲.۱k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.