bipolar “ دو قطبی “ P10
#دو_قطبی P10
فلیکس _ هیونجین + هان @ لینو #
این پارت اسماته نمیخواین نخونین ‼️
چندماهی میگذره حال همشون خوبه لینو کامل خوب شده و توی این مدت هیچ اتفاقی نیفتاد البته جز اون دعوای طولانی هیونجین و فلیکس که اوکی شد
_ هی هیون ! خوابم نمیبره
+ باشه الان میام پیشت
روی تخت کنار هم دراز کشیده بودن و فلیکس صورتش رو به صورت هیونجین نزدیک کرد و بوسه ای به لبش زد
+ شیطونیت گل کرده ها
فلیکس دستشو پایین برد و د/یک هیونجین رو نوازشی کرد
_ چیه خوشت نمیاد…؟
+ میخوای تنبه بشی ؟
_ اگه بخوام چی ؟
+ دیگه اجازه نداری پشیمون بشی ها
_ پشیمون نمیشم لذت میبرم
هیونجین فلیکس رو بلند کرد و از توی کشو شال بلندی در اورد و محکم دست های فلیکس رو به تخت بست
_ ه..هی چیکار میکنی…؟
+ گفتی لذت میبری پس لذت ببر
میخواست حرفی بزنه که هیونجیم لیسی به لب هاش زد و ساکتش کرد
شروع کرد به مکیدن لب های فلیکس و لباس هاشو در اورد پایین تر رفت و سینه های فلیکس رو به دندون کشید و کبودشون کرد
_ عا/حح هیونجین درد داره…
+ هیس.. تحمل کن
کمرشو نوازشی کرد دور نافش رو لیس زد و با دستش د/یک فلیکس رو لمس میکرد
_ عا/حح هیونجین…
+ بیشتر برام نا/له کن تقصیر خودته شیطونی کردی
گردن فلیکس رو لیسی زد و شروع کرد به مارک کردن
+ خوشت میاد ؟
_ عا/حح ارهه
شلوار فلیکس رو در اورد و پاهاشو باز کرد و شلوار خودش روهم در اورد با دیدن د/یک بزرگ شده هیونجین لرزی کرد و هیونجین با یک ضربه واردش کرد
_ عا/ححح هیونجین..اروممم درد..داره
وایستاد تا پسر به سایزش عادت کنه و تا اون موقع گردنش رو لیس میزد
_ عا/حح ادامه بده..
اولین ضربه رو اروم و عمیق زد و نا/له ای کرد
+ خیلی تنگی عا/حح حس خوبی میده
فلیکس هر لحظه بیشتر پتو رو از درد تو انگشت هاش جمع میکرد و نا/له میکرد و لذت میبرد
ضربه های هیونجین عمیق و محکم تر و سریع شده بود با هر ضربه از روی تخت جابه جا میشدن و بلند نا/له میکردن
_عا/ح هیونجین..لمسم کن
هیونجین دستشو به سمت د/یک فلیکس برد و شروع به تکون دادن کرد
+ خوشت میاد ؟
فلیکس پاهاشو بیشتر ازهم باز کرد و کاری جز نا/له کردن از لذت نکرد
بعد چند ضربه محکم هیونجین داخل فلیکس خالی شد و فلیکس هم روی شکمش ریخت و نفس نفس میزدن
_عا/حح هیون..بزار..یکم داخلم..بمونه
هیونجین بیشتر خم شد و بیشتر توش فرو کرد و زبونش رو وارد دهن فلیکس کرد
فلیکس از شدت درد و لذت پاهاشو دور کمر هیونجین حلقه کرد و باعث شد د/یک هیونجین بیشتر داخلش بره و نا/له بلند و جیغ مانندی کرد
هیونجین ازش با یک ضربه بیرون کشید و مایع سفید رنگ هیونجین از توی سوراخ پسر بیرون ریخت و در کنارهم به خواب رفتن
فلیکس _ هیونجین + هان @ لینو #
این پارت اسماته نمیخواین نخونین ‼️
چندماهی میگذره حال همشون خوبه لینو کامل خوب شده و توی این مدت هیچ اتفاقی نیفتاد البته جز اون دعوای طولانی هیونجین و فلیکس که اوکی شد
_ هی هیون ! خوابم نمیبره
+ باشه الان میام پیشت
روی تخت کنار هم دراز کشیده بودن و فلیکس صورتش رو به صورت هیونجین نزدیک کرد و بوسه ای به لبش زد
+ شیطونیت گل کرده ها
فلیکس دستشو پایین برد و د/یک هیونجین رو نوازشی کرد
_ چیه خوشت نمیاد…؟
+ میخوای تنبه بشی ؟
_ اگه بخوام چی ؟
+ دیگه اجازه نداری پشیمون بشی ها
_ پشیمون نمیشم لذت میبرم
هیونجین فلیکس رو بلند کرد و از توی کشو شال بلندی در اورد و محکم دست های فلیکس رو به تخت بست
_ ه..هی چیکار میکنی…؟
+ گفتی لذت میبری پس لذت ببر
میخواست حرفی بزنه که هیونجیم لیسی به لب هاش زد و ساکتش کرد
شروع کرد به مکیدن لب های فلیکس و لباس هاشو در اورد پایین تر رفت و سینه های فلیکس رو به دندون کشید و کبودشون کرد
_ عا/حح هیونجین درد داره…
+ هیس.. تحمل کن
کمرشو نوازشی کرد دور نافش رو لیس زد و با دستش د/یک فلیکس رو لمس میکرد
_ عا/حح هیونجین…
+ بیشتر برام نا/له کن تقصیر خودته شیطونی کردی
گردن فلیکس رو لیسی زد و شروع کرد به مارک کردن
+ خوشت میاد ؟
_ عا/حح ارهه
شلوار فلیکس رو در اورد و پاهاشو باز کرد و شلوار خودش روهم در اورد با دیدن د/یک بزرگ شده هیونجین لرزی کرد و هیونجین با یک ضربه واردش کرد
_ عا/ححح هیونجین..اروممم درد..داره
وایستاد تا پسر به سایزش عادت کنه و تا اون موقع گردنش رو لیس میزد
_ عا/حح ادامه بده..
اولین ضربه رو اروم و عمیق زد و نا/له ای کرد
+ خیلی تنگی عا/حح حس خوبی میده
فلیکس هر لحظه بیشتر پتو رو از درد تو انگشت هاش جمع میکرد و نا/له میکرد و لذت میبرد
ضربه های هیونجین عمیق و محکم تر و سریع شده بود با هر ضربه از روی تخت جابه جا میشدن و بلند نا/له میکردن
_عا/ح هیونجین..لمسم کن
هیونجین دستشو به سمت د/یک فلیکس برد و شروع به تکون دادن کرد
+ خوشت میاد ؟
فلیکس پاهاشو بیشتر ازهم باز کرد و کاری جز نا/له کردن از لذت نکرد
بعد چند ضربه محکم هیونجین داخل فلیکس خالی شد و فلیکس هم روی شکمش ریخت و نفس نفس میزدن
_عا/حح هیون..بزار..یکم داخلم..بمونه
هیونجین بیشتر خم شد و بیشتر توش فرو کرد و زبونش رو وارد دهن فلیکس کرد
فلیکس از شدت درد و لذت پاهاشو دور کمر هیونجین حلقه کرد و باعث شد د/یک هیونجین بیشتر داخلش بره و نا/له بلند و جیغ مانندی کرد
هیونجین ازش با یک ضربه بیرون کشید و مایع سفید رنگ هیونجین از توی سوراخ پسر بیرون ریخت و در کنارهم به خواب رفتن
۴۹۴
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.