خوب ببخشید قرار بود بهد از ظهر بزارم ولی نت نداشتمシ
خوب ببخشید قرار بود بهد از ظهر بزارم ولی نت نداشتمシ
فردا دو پارت دیگه هم میزارم امیدوارم خوشتون بیاد
❤ستارگان عاشق❤
پارت ➑➌
★سویونگ★
یونا:شما دوتا چتونه؟چرا قایقاتون غرق شده پاشین امروز کلاس داریم،بلند شیـــن.
ته یون:اه یونا بشین سرجات،اصلا یادم نمیاد دیشب چجوری اومدم اتاق این وحشتناکه.یونا:منم ۱۰ تا گیلاس میخوردم نمیفهمیدم خو,حالا پاشو_وای سرسام گرفتم.پتو رو از روم کشید_لعنت بر عمه لی سومان.ته یون بلند شد:ور ور کردن این تموم نمیشه بلند شو سویونگ_ایییش من بدبخت شدم توقع داری بیام؟
یونا:یعنی تسلیم شدی؟_چی؟ یونا:به این زودیا کم اوردی؟ سرمو از رو بالش برداشتم و رو تخت نشستم_حالا میخوای چیکار کنم؟ ته یون:یونا باز رمان خوندی؟ &اره عالی بود_جواب منو بده&پاشو آماده شو تا بهت بگم///
در کلاسو باز کردم با یه لبخند بزرگ وارد شدم._سلام خــواننده های گرامیییییی.سوزی:هاااای,پسرا با تعجب نگام کردن_گفتم سلام.جی بی لبخند زد:سلام'یونا پشت سرم اومد تو ته یون هنوز داشت غر غر میکرد.ته یون:سویونگ خواهش میکنم صادق باش ،حرف این یونا دیوونه رو باور نکن.لبخند شیطنت آمیزی زدم:کاملا درست گفت،پیشنهادش عالی بود&قابلی نداشت اونی._اون انقد زجرم میده من هیچکاری نکنم؟ایییش.ته یون:اوووف اصلا به من چه،ولی اگه تو دردسر افتادین خودتون میدونین دیگه.با عصبانیت رفت سمت نیمکتش
▷چانیول◀
تند تند خمیازه میکشیدم.بکی:توراه کلاس صدتا خمیازه کشیدی بسه دیگه_تو دیگه چه موجودی هستی؟روزا از صب تا شب فک میزنی،نیم ساعت قبل خواب صدای عجیب غریب درمیاری،تو خوابم حرف میزنی'میترسم یه روز صورتت فلج شه.بکی:یااا خو اینا چه ربطی به خمیازه های تو داشت؟ دندونامو به هم فشردم:چون که دیشب تو خواب داشتی خاطره تعریف میکردی البته بعضی جاهاشو قاطی پاتی گفتی دقیقا نفهمیدم چیشد ولی چون حس فضولیم گل کرده بود بیدار موندمو گوش کردم.&یاااااا خوب تقصیر خودته چرا گوش کردی هااان؟چی گفتم چی گفتم چی گفتم؟یالا بدو بدو بدو..._اوووف سرم رفت.دستمو گذاشتم جلو دهنش_بکی؟ دستمو برداشتم &چیه؟ صورتمو بردم نزدیک صورتش،چشماش گرد شد_خعلی جذاب و کیوتی عاشقت...&یاااا خجالت بکش میکشمت.خندیدمو بدو بدو از پله ها رفتم بالا.داشت پشتم جیغ میکشیدوغر غر میکرد.در کلاسو باز کردم و پریدم تو.بکی از پشت گردنمو گرفت&پررو_آی,سوزی:زلزله ها اومدن.سویونگ از جاش بلند شد و با خوشحالی نگام کرد.انگار یه بشکه سس مایونز با پوست پرتقال ریختن رومن.یه نگاه به بکی کردم.مثل من دهنش باز مونده بود.دستشو پس زدم.سویونگ:چقد دیر کردی نگرانت شدم هرچی زنگ زدم جواب ندادی.کلاس در سکوت کامل بود_مگه شمارمو داشتی؟ کلاس منفجر شد همه زدن زیر خنده.سویونگ با خونسردی گوشیشو در اورد،صدای گوشیم دراومد$دیشب خودت با زور بهم دادی بعد اینکه با ولع منو بوسیدی یادت نیس؟لپام گل انداخت.بکی:اومای گاش.
کل بچه های کلاس با تعجب نگامون کردن._آره دیشب مشروب خورده بودم یادم رفته بود شرمنده م عزیزم$اشکال نداره مهم اینکه الان هستی نگران شدم که دلت برام تنگ شده باشه_آره عمــرم دلم خعــلی خعلــی برات تنگ شده بود.بکی که دیگه شاخ دراورذه بود.ته یون محکم کتابو کوبوند رو میز:حالم بهم خورد اینجا کلاسه،جای قرار گذاشتن نیس.$باشه،چانی زنگ تفریح میبینمت هوم؟ نشست رو صندلیش.مغزم هنگیده بود.بکی دستمو گرفتو کشید.پرت شدم رو صندلی.بکی نشست کنارم با عصبانیت نگام کرد:انقد صمیمی شدین که بهت میگه چانی؟دیشب بوسیدیش؟اونم با ولع؟یاااا شمارتو از کجا اورد؟با زور بهش شماره دادی؟باورم نمیشه_هاییش یه لحظه ور ور نکن
♡بکهیون♥
_تا همین چند دیقه پیش گفتی عاشق منی؟دیشب به اون گفتی عجب آدم هستی&بکییی شوخی کردم.من گی نیستم_تو چرا انقد بی ادب و دروغگویی؟&به جان خودم قسم همچین چیزی بین ما نبوده_منم باور کردم&بک بک جونی غلط کردم قهر نکن دیگه.ولی من نبوسیدمش،شمارم بهش ندادم.صدای گوشیش دراومد.شاید راست میگفت،میتونستم صداقتو تو چشاش ببینم؛شاید یکم زیاده روی کردم شاید به خاطر چیزی که دیشب دیدم بود.(یاد دیشب افتادم"_چقد هوا گرمه.کریس من میرم بیرون تو نمیای؟*نه برو زود بیا...بدو بدو از پله ها اومدم پائین از ساختمون خارج شدم.آخیش خنک شدم.چشمم افتاد به ته یون و سوهو.ته یون: خیلی.....خیلی پرروعه،اون چطور تونست با چانی رفیق شه.....اونا یعنی امشب همو بوسیدن؟ چرا بکهیون میخندید خنده هاش آزارم میده.
یه شوک بزرگ بهم وارد شد واقعا وجود من آزارش میداد؟پشت دیوار قایم شدم.ولی کلا بهم ریخته بودم من هنوز به اون فکر میکردم هنوز اون دخترو دوست داشتم ولی اون نه تنها فراموشم کرده بلکه ازم متنفرم هست.به من گفت پررو؟یعنی من در حدی نیسم با چانی دوست شم؟من کیو بوسیدم مگه؟ سوهو قرمز شده بود و سعی میکرد ببرتش.ته یون نشست زمین.سوهو التماس میکرد اما اون را
فردا دو پارت دیگه هم میزارم امیدوارم خوشتون بیاد
❤ستارگان عاشق❤
پارت ➑➌
★سویونگ★
یونا:شما دوتا چتونه؟چرا قایقاتون غرق شده پاشین امروز کلاس داریم،بلند شیـــن.
ته یون:اه یونا بشین سرجات،اصلا یادم نمیاد دیشب چجوری اومدم اتاق این وحشتناکه.یونا:منم ۱۰ تا گیلاس میخوردم نمیفهمیدم خو,حالا پاشو_وای سرسام گرفتم.پتو رو از روم کشید_لعنت بر عمه لی سومان.ته یون بلند شد:ور ور کردن این تموم نمیشه بلند شو سویونگ_ایییش من بدبخت شدم توقع داری بیام؟
یونا:یعنی تسلیم شدی؟_چی؟ یونا:به این زودیا کم اوردی؟ سرمو از رو بالش برداشتم و رو تخت نشستم_حالا میخوای چیکار کنم؟ ته یون:یونا باز رمان خوندی؟ &اره عالی بود_جواب منو بده&پاشو آماده شو تا بهت بگم///
در کلاسو باز کردم با یه لبخند بزرگ وارد شدم._سلام خــواننده های گرامیییییی.سوزی:هاااای,پسرا با تعجب نگام کردن_گفتم سلام.جی بی لبخند زد:سلام'یونا پشت سرم اومد تو ته یون هنوز داشت غر غر میکرد.ته یون:سویونگ خواهش میکنم صادق باش ،حرف این یونا دیوونه رو باور نکن.لبخند شیطنت آمیزی زدم:کاملا درست گفت،پیشنهادش عالی بود&قابلی نداشت اونی._اون انقد زجرم میده من هیچکاری نکنم؟ایییش.ته یون:اوووف اصلا به من چه،ولی اگه تو دردسر افتادین خودتون میدونین دیگه.با عصبانیت رفت سمت نیمکتش
▷چانیول◀
تند تند خمیازه میکشیدم.بکی:توراه کلاس صدتا خمیازه کشیدی بسه دیگه_تو دیگه چه موجودی هستی؟روزا از صب تا شب فک میزنی،نیم ساعت قبل خواب صدای عجیب غریب درمیاری،تو خوابم حرف میزنی'میترسم یه روز صورتت فلج شه.بکی:یااا خو اینا چه ربطی به خمیازه های تو داشت؟ دندونامو به هم فشردم:چون که دیشب تو خواب داشتی خاطره تعریف میکردی البته بعضی جاهاشو قاطی پاتی گفتی دقیقا نفهمیدم چیشد ولی چون حس فضولیم گل کرده بود بیدار موندمو گوش کردم.&یاااااا خوب تقصیر خودته چرا گوش کردی هااان؟چی گفتم چی گفتم چی گفتم؟یالا بدو بدو بدو..._اوووف سرم رفت.دستمو گذاشتم جلو دهنش_بکی؟ دستمو برداشتم &چیه؟ صورتمو بردم نزدیک صورتش،چشماش گرد شد_خعلی جذاب و کیوتی عاشقت...&یاااا خجالت بکش میکشمت.خندیدمو بدو بدو از پله ها رفتم بالا.داشت پشتم جیغ میکشیدوغر غر میکرد.در کلاسو باز کردم و پریدم تو.بکی از پشت گردنمو گرفت&پررو_آی,سوزی:زلزله ها اومدن.سویونگ از جاش بلند شد و با خوشحالی نگام کرد.انگار یه بشکه سس مایونز با پوست پرتقال ریختن رومن.یه نگاه به بکی کردم.مثل من دهنش باز مونده بود.دستشو پس زدم.سویونگ:چقد دیر کردی نگرانت شدم هرچی زنگ زدم جواب ندادی.کلاس در سکوت کامل بود_مگه شمارمو داشتی؟ کلاس منفجر شد همه زدن زیر خنده.سویونگ با خونسردی گوشیشو در اورد،صدای گوشیم دراومد$دیشب خودت با زور بهم دادی بعد اینکه با ولع منو بوسیدی یادت نیس؟لپام گل انداخت.بکی:اومای گاش.
کل بچه های کلاس با تعجب نگامون کردن._آره دیشب مشروب خورده بودم یادم رفته بود شرمنده م عزیزم$اشکال نداره مهم اینکه الان هستی نگران شدم که دلت برام تنگ شده باشه_آره عمــرم دلم خعــلی خعلــی برات تنگ شده بود.بکی که دیگه شاخ دراورذه بود.ته یون محکم کتابو کوبوند رو میز:حالم بهم خورد اینجا کلاسه،جای قرار گذاشتن نیس.$باشه،چانی زنگ تفریح میبینمت هوم؟ نشست رو صندلیش.مغزم هنگیده بود.بکی دستمو گرفتو کشید.پرت شدم رو صندلی.بکی نشست کنارم با عصبانیت نگام کرد:انقد صمیمی شدین که بهت میگه چانی؟دیشب بوسیدیش؟اونم با ولع؟یاااا شمارتو از کجا اورد؟با زور بهش شماره دادی؟باورم نمیشه_هاییش یه لحظه ور ور نکن
♡بکهیون♥
_تا همین چند دیقه پیش گفتی عاشق منی؟دیشب به اون گفتی عجب آدم هستی&بکییی شوخی کردم.من گی نیستم_تو چرا انقد بی ادب و دروغگویی؟&به جان خودم قسم همچین چیزی بین ما نبوده_منم باور کردم&بک بک جونی غلط کردم قهر نکن دیگه.ولی من نبوسیدمش،شمارم بهش ندادم.صدای گوشیش دراومد.شاید راست میگفت،میتونستم صداقتو تو چشاش ببینم؛شاید یکم زیاده روی کردم شاید به خاطر چیزی که دیشب دیدم بود.(یاد دیشب افتادم"_چقد هوا گرمه.کریس من میرم بیرون تو نمیای؟*نه برو زود بیا...بدو بدو از پله ها اومدم پائین از ساختمون خارج شدم.آخیش خنک شدم.چشمم افتاد به ته یون و سوهو.ته یون: خیلی.....خیلی پرروعه،اون چطور تونست با چانی رفیق شه.....اونا یعنی امشب همو بوسیدن؟ چرا بکهیون میخندید خنده هاش آزارم میده.
یه شوک بزرگ بهم وارد شد واقعا وجود من آزارش میداد؟پشت دیوار قایم شدم.ولی کلا بهم ریخته بودم من هنوز به اون فکر میکردم هنوز اون دخترو دوست داشتم ولی اون نه تنها فراموشم کرده بلکه ازم متنفرم هست.به من گفت پررو؟یعنی من در حدی نیسم با چانی دوست شم؟من کیو بوسیدم مگه؟ سوهو قرمز شده بود و سعی میکرد ببرتش.ته یون نشست زمین.سوهو التماس میکرد اما اون را
۱۹.۳k
۲۵ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.