زهر مار و دوستش داری ولم کن لعنتی

زهر مار و دوستش داری ولم کن لعنتی !
درد و شب تا صبح بیداری، ولم کن لعنتی!
بعد از این دیگر نبینم تب کنی با یاد ِ او
خسته هستم از پرستاری، ولم کن لعنتی!

قهوه اش کم ترکمن چای ِ تو را بر باد داد؟
کوفت و چشمان ِ قاجاری! ولم کن لعنتی!
کور بودی و ندیدی بر سرش تور ِ سپید؟
رفته از یاد ِ تو انگاری، ولم کن لعنتی!

کم نشستی گریه کردی خش به خش با برگها
پشت ِ آن ماشین ِ گلکاری؟ ولم کن لعنتی!
جز دو چشم ِ خیس ِ پُر حسرت که از تو دور شد
شد چه سهمت از وفاداری؟ ولم کن لعنتی!

باز بغ کردی نشستی گوشه ای با خاطرات
همصدا با چاردیواری؟ ولم کن لعنتی!
مرگ و دلتنگی! نکش این قدر آه از پشت ِ آه
مرده شوی ِ زیر سیگاری، ولم کن لعنتی!

“خسته ام من، مثل ِ مرغ ِ بال و پر..” دیگر بس است
خسته ام از بغض ِ “یسّاری” ، ولم کن لعنتی!
من رفیق ِ دردهای ِ هر شب ِ تو نیستم
بیخیالم شو چه اصراری؟ ولم کن لعنتی!

شاعر دیوانه! پا بردار از روی ِ دلم
کم کن از دوش ِ جهان باری، ولم کن لعنتی!
آینه بشکن زد و گفت عاشقش هستی هنوز؟
شاهرگ با گریه گفت: “آری.. ولم کن لعنتی”!

" شهراد میدری "

telegram.me/delneveshtehaaaa
دیدگاه ها (۲)

ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ،ﮐــﻪ ﺑــﺨــﻮﺍﻫﻢ ﺑـﮕــﻮﯾـﻢ ﺩﻭﺳـﺘـﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧــﯿﻠـﯽ ﺳﺨﺖ...

کانال دلنوشته ها در تلگرام جملات و شعرهای عاشقانه عکس نوشته ...

ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﺳﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﯼ ﮐﺎ...

ﺁﻧﮑﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭﻣﯿﺨﺶ ﺑ...

اگه بهشون سیلی بزنی✨دازای☆یه خودکشی نا موفق دیگه داشت .از دس...

“پشت بوته ها خودشو قایم کرد...از دست کی؟معلومه همون شکارچی ک...

p¹²شبیه روح بود.. شنبه رسید.. و جونگکوک وارد خونه شد.. ات سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط