<مغرور فداکار>
<مغرور فداکار>
(پارت ۱۴)
یهو کوک گفت
(+هوا برت نداره همش الکیه
-میدونم
(+گفتم یادت باشه
.....
ویو کوک**
رسیدیم پیادش کردم بدون خدافظی رفتم...
فوری به تهیونگ همه چی رو بهش گفتم چون چند وقت درگیر بود زیاد ندیدمش...باید راجب جشن بهش بگم دنبال پارتنر بگرده...
ویو رایسون**
داشتم ب حرفای دختره فکر میکردم نقشه خوبی بود
(صدای زنگ موبایل)
! سلام پدر
√چند بار بهت گفتم ب من پدر نگو
! چشم قربان
√نقشه کشیدی یا بسپرمش دست جیمی (جیمی پسر کوچکترش و برادر رایسون)
! ن پدر ی نقشه خیلی خوبی دارم.. یکی هست جاسوسی شونو میکنه برام میخوام قافلگیرشون کنم اطلاعات اورد خبرتون میکنم
√منتظرم...( قطع کرد)
! حیف ک باید ارثت بهم برسه محاله بزارم ی فسقلی (منظورش برادرشه )ازم بدزدش ...
ویو سورا**
امروز باید میرفتم پیش تهیونگ بهش درس بدم ...
رفتم حموم غذامو خوردم لباس انتخاب کردم و ارایش کردم مث ی تیک ماه شدم...
صبر کن ببینم چرا انقد دارم ب خودم میرسم...
حتما خل شدم باید پاکش کنم... یهیییی ساعت دیر شدددد
سریع رفتم ب ادرسی ک فرستاده بود.
زنگ رو زدم.
٫معلم جانگ هستم
*بفرما معلم
٫رفتم وارد شدم واو خیلی بزرگ بود پس پولدار بود
*سلام خانم معلم زیبای من بفرمایید
٫سلام
*بیاین بشینین اقای شین لطفا پذیرایی کنین
٫احتیاجی نیست بریم شروع کنیم
*خانم معلم چ عجله ایه
٫(پوکر)
*اهم پس بفرمایید بالا اقای شین وسایل پذیرایی رو بالا بیار...
رفتیم طبقه بالا
*خانم معلم امروز زیبا شدین
٫.....
*از این طرف...
٫خب شروع میکنیم مشکلتون کجاس
*من ب خاطر ی درد نمیتونم درس بخونم تقصیر شماس
٫چرا
*قلبمو لرزوندی.... (مخ زنی😂)
٫از بحث منحرف نشین
*شما ک انقد کیوت و خوشگلین چطور میتونین با من خشن باشین
٫بس کنین لطفا بس کنین شما واقعا ادم بی ملاحظه ای هستید...
من اون شب با شما ناخواسته خوابیدم و شما بعدش جلوم سبز شدی ازاون موقع باعث خجالتم میشی و منو ازار میدی
چطور میتونی همچین کاری بکنی و منو تحت فشار بزاری
* من من واقعا فکرشو نمیکردم این حس بهت دست بده واقعا از عمد نبود
٫بیخیال فقط تنها کاری ک میتونی بکنی اینه ک دیگ نخوای بیام اینجا
*هنوز خجالت میکشی... من اون شب ازت اجازه گرفتم...
اصلا فرض کن بدون اجازه و تقصیر من بود ولی من گفتم مسئولیتشو میپذیرم من بیخود کاری نمیکنم و جدی بودم
اگه برات درد اوره میتونم کاری کنم ک دیگ اون حس رو نداشته باشی
٫چی
*اینبار ازت میپرسم اجازه میدی؟
٫نمیفهمم منظورتو ولی اره...
ی دفعه...
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop
(پارت ۱۴)
یهو کوک گفت
(+هوا برت نداره همش الکیه
-میدونم
(+گفتم یادت باشه
.....
ویو کوک**
رسیدیم پیادش کردم بدون خدافظی رفتم...
فوری به تهیونگ همه چی رو بهش گفتم چون چند وقت درگیر بود زیاد ندیدمش...باید راجب جشن بهش بگم دنبال پارتنر بگرده...
ویو رایسون**
داشتم ب حرفای دختره فکر میکردم نقشه خوبی بود
(صدای زنگ موبایل)
! سلام پدر
√چند بار بهت گفتم ب من پدر نگو
! چشم قربان
√نقشه کشیدی یا بسپرمش دست جیمی (جیمی پسر کوچکترش و برادر رایسون)
! ن پدر ی نقشه خیلی خوبی دارم.. یکی هست جاسوسی شونو میکنه برام میخوام قافلگیرشون کنم اطلاعات اورد خبرتون میکنم
√منتظرم...( قطع کرد)
! حیف ک باید ارثت بهم برسه محاله بزارم ی فسقلی (منظورش برادرشه )ازم بدزدش ...
ویو سورا**
امروز باید میرفتم پیش تهیونگ بهش درس بدم ...
رفتم حموم غذامو خوردم لباس انتخاب کردم و ارایش کردم مث ی تیک ماه شدم...
صبر کن ببینم چرا انقد دارم ب خودم میرسم...
حتما خل شدم باید پاکش کنم... یهیییی ساعت دیر شدددد
سریع رفتم ب ادرسی ک فرستاده بود.
زنگ رو زدم.
٫معلم جانگ هستم
*بفرما معلم
٫رفتم وارد شدم واو خیلی بزرگ بود پس پولدار بود
*سلام خانم معلم زیبای من بفرمایید
٫سلام
*بیاین بشینین اقای شین لطفا پذیرایی کنین
٫احتیاجی نیست بریم شروع کنیم
*خانم معلم چ عجله ایه
٫(پوکر)
*اهم پس بفرمایید بالا اقای شین وسایل پذیرایی رو بالا بیار...
رفتیم طبقه بالا
*خانم معلم امروز زیبا شدین
٫.....
*از این طرف...
٫خب شروع میکنیم مشکلتون کجاس
*من ب خاطر ی درد نمیتونم درس بخونم تقصیر شماس
٫چرا
*قلبمو لرزوندی.... (مخ زنی😂)
٫از بحث منحرف نشین
*شما ک انقد کیوت و خوشگلین چطور میتونین با من خشن باشین
٫بس کنین لطفا بس کنین شما واقعا ادم بی ملاحظه ای هستید...
من اون شب با شما ناخواسته خوابیدم و شما بعدش جلوم سبز شدی ازاون موقع باعث خجالتم میشی و منو ازار میدی
چطور میتونی همچین کاری بکنی و منو تحت فشار بزاری
* من من واقعا فکرشو نمیکردم این حس بهت دست بده واقعا از عمد نبود
٫بیخیال فقط تنها کاری ک میتونی بکنی اینه ک دیگ نخوای بیام اینجا
*هنوز خجالت میکشی... من اون شب ازت اجازه گرفتم...
اصلا فرض کن بدون اجازه و تقصیر من بود ولی من گفتم مسئولیتشو میپذیرم من بیخود کاری نمیکنم و جدی بودم
اگه برات درد اوره میتونم کاری کنم ک دیگ اون حس رو نداشته باشی
٫چی
*اینبار ازت میپرسم اجازه میدی؟
٫نمیفهمم منظورتو ولی اره...
ی دفعه...
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop
۸.۸k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.