تو از کجا میدونی عصبی
-تو از کجا میدونی عصبی
+خ..خب از یکی از خدمتکار پرسیدم
-تا نکشیم دست بردار نیستی نه؟
+ببخشید
-برو حموم
+چشم
فردا
ویو آت
داشتم ناهار درست میکردم که یهو تهیونگ و یه دختره اومدن تو عمارت که تهیونگ دستشو گرفت با صدای بلند گفت
+برده ها خدمتکارا بادیگارد ها ایشون دوست دختر من لونا هست بهش احترام میزارین هرکس بی احترامی کنه با من طرفه
بغض تو چشمام جمع شد اون به من تجاوز کرد باورم نمیشه تهیونگ و اون دختره رفت تو اتاقش اجوما اومد سمتم
اجوما دخترم این قهوه هارو واسه ارباب ببر
+چشم
قهوه هارو گرفتم و رفتم سمت اتاقش و در زدم
-بیا تو
رفتم تو دیدم دختره نشسته رو پای تهیونگ قهوه ها از دستم افتاد که اون دختره با عشوه گفت
÷ایییی ددیییی برده ازین بهتر نبود لباسم خیلی گرونه
+ولی هیچی روش نریخت
-اتتتتتتت
+ببخشید
÷ددی الان نباید تنبیه بشه؟؟
-چرا عزیزم اینجا بمون من الان میام
+ارباب توروخدا
-ات برو تو اتاق سیاه
+خ..خب از یکی از خدمتکار پرسیدم
-تا نکشیم دست بردار نیستی نه؟
+ببخشید
-برو حموم
+چشم
فردا
ویو آت
داشتم ناهار درست میکردم که یهو تهیونگ و یه دختره اومدن تو عمارت که تهیونگ دستشو گرفت با صدای بلند گفت
+برده ها خدمتکارا بادیگارد ها ایشون دوست دختر من لونا هست بهش احترام میزارین هرکس بی احترامی کنه با من طرفه
بغض تو چشمام جمع شد اون به من تجاوز کرد باورم نمیشه تهیونگ و اون دختره رفت تو اتاقش اجوما اومد سمتم
اجوما دخترم این قهوه هارو واسه ارباب ببر
+چشم
قهوه هارو گرفتم و رفتم سمت اتاقش و در زدم
-بیا تو
رفتم تو دیدم دختره نشسته رو پای تهیونگ قهوه ها از دستم افتاد که اون دختره با عشوه گفت
÷ایییی ددیییی برده ازین بهتر نبود لباسم خیلی گرونه
+ولی هیچی روش نریخت
-اتتتتتتت
+ببخشید
÷ددی الان نباید تنبیه بشه؟؟
-چرا عزیزم اینجا بمون من الان میام
+ارباب توروخدا
-ات برو تو اتاق سیاه
- ۸.۳k
- ۲۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط