اوضاع خرابم سر تغییر ندارد

اوضاع خرابم سر تغییر ندارد
من در به درم،درد که تقصیر ندارد

باید به قفس خو بکنم، حوصله ام را-
این جنگل سرمازده ی پیر ندارد

با پای خودم آمده بودم گله ای نیست!
ربطی به تو و بازی تقدیر ندارد

باران،نه! تگرگ است که بر سقف شکسته..
بردار و برو چتر تو تأثیر ندارد

از این تب مزمن همه ی شهر مریض است
آرامش دنیای تو واگیر ندارد

تا می شود از من –منِ آزرده- حذر کن
دیوانه ی این معرکه زنجیر ندارد

سرگرم دلت بودم و با پنبه بریدیش
زخمی که نشان از ردشمشیر ندارد

دلگیرتر از آهوی آلوده به مرگم
این بیشه ی نفرین شده یک شیر ندارد

#لیلا_عبدی

‌ 
دیدگاه ها (۲)

گفتم مرو،ای بود من ای تار من ای پود منآتش مشو دودم مکن، این ...

مرد به پذیرش هتل :سریع بیاین من و همسرم دعوامون شده میخواد خ...

می دانم بانو،وقتی دلت می گیردجلوی آینه می ایستی،کمی آرایش .....

به خدا گفتم! چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط