نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی

نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند

چون بجز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
#قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۳)

در تمام سال های رفته بر ما، روزگارشادمانی می خرید از ما و ما...

هرکس به شیوه خود به خدا نزدیک می شود؛ یکی با یقین، دیگری با ...

دلم از نام خزان می‌لرزدزانکه من زاده‌ی تابستانم!شعر من آتشِ ...

از همه دور می‌شوم نقطه‌ی کور می‌شومزنده به گور می‌شوم ...

خواستم دل ببرم از دل لیلا که نشد تا که عشقش بشوم با دل شیدا ...

شوهر دو روزه. پارت۶0

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط