طنزجبهه

#طنز_جبهه


🎉جشن پتو🎉


💊قرار گذاشته بودیم هرشب یکی از بچه های چادر رو توی جشن پتو بزنیم..😝😉

💉یه روز گفتیم:
ما چرا خودمونو می زنیم؟😐🤦‍♂

💊واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید، گیرش بیاره و بکشونه تو چادر و بقیش رو بسپاره به ما.😝😂🤨

💉به همین‌خاطر یکی از بچه ها داوطلبانه رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج آقا اومد داخل.😟🤭🥲

💊اولش جا خوردیم..😳

💉اما خوب دیگه کاریش نمیشد کرد.😆🤷‍♂

💊گفت:
حاج آقا، بچه ها یه سؤالی دارن.🙃😅

💉تا گفت: بفرمایید.
ریختیم سرش و......😊

💊بعد این جریان، یه مدت گذشت.⏰

💉یه روز داشتم از کنار یه چادر رد میشدم، که از بخت بدم یهو یکی صدام زد؛ 😈😶

💊تا اومدم به خودم بجنبم، هفت هشت تا حاج آقا👳‍♂ ریختن سرم و تا میخوردم زدنم.🥴🤣

💉و یه جشن پتوی حسابی....🥲


#با_هم_بخندیم 😂


❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️
دیدگاه ها (۰)

#طنز_جبهه اسیر شده بودیم!قرار شد بچه هابرا خانواده هاشون نام...

"خاطرا‌ت‌طنزجبهہ"🙃یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید...#فرما...

سوم دی ماه ۱۳۶۵ شبی که غواصان برای عملیات کربلای۴ به آب زدند...

#طنز_جبهه جنگ جنگ تا پیروزی شنیده اید می گویند عدو شود س...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۳

~حقیقت پنهان~

#فقط_یه_سوءتفاهم_بودP. 7«(در زد) +شوگا... بیخیال غذاتونو بخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط