از دوری ات مجنونم ای دیوانه باور کن

از دوری ات مجنونم ای دیوانه باور کن
بشکن سکوتت را بزن حرفی لبی تر کن

اصلا بیا از ریشه خشکم کن نمی رنجم
گُل های باغم را بکَن از ریشه پر پر کن

چون بیش از اندازه به تو مشتاق و حساسم
کم پیش من تعریف و وصف ِیارِ دیگر کن

جز تو نمی خواهم صدایی بشنوم ای دوست
سیلی بزن بر صورتم گوش ِ مرا کر کن

از کلبه ی بی روزن و تاریک بیزارم
با تیشه ی فرهاد خود دیوار را در کن

آشفته می سازد مرا زلفِ پریشانت
بر حالِ من رحمی بفرما روسری سر کن

این نسخه ی دوری به درمانم نمی سازد
حالِ مرا با دوری ات کم بد و بد تر کن



دیدگاه ها (۱)

بر تمام    خاطراتم     رنگ    آذر   می زنمزرد را در سرخ و نا...

شعر گفتن از دو چشمت کار هر شاعر نبودکاش میشد برزخ چشم تو را ...

💞اجازه هست!💞اگر به سرزمین خوابم پا گذاشتی💞به جرم نقض مرزهای ...

نمیدونم چون عزیزی 💋دوستت دارم یا چون دوستت دارم ❣عزی...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

🛐

حس های ممنوعه🍷🥂۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط