پایین
پایین
پایین
در پایین ترین نقطه ی جهانم
زمانی که
نیستی تو
انگار در خلایی هستم که غلظتش آنقدر زیاد است که میتوانم به صرف شام دعوتت کنم تا از آن بخوریم
و امروز
دلتنگ تر از دیروز
پیر تر از دیروز
فرسوده تر از هر روز
بی آنکه بدانم فردایی وجود دارد یا نه
با خاطراتت نفس کشیدن را فراموش نمیکنم
و میفهمم
قلبم هنوز میتپد یا نه
یادت میاید لالایی هایم را؟
زمزمه هایی که درون گوشت میگفتم و هر شب تو را به دست رویا ها میسپاردم؟
و تو میگفتی
من آرامشم
و من هرگز نگفتم.
چرا؟
چون بزدلم!
مغرور؟
اصلا.
بزدل میشوم وقتی وابسته میشوم
وقتی قلبم به تاپ تاپ می افتد
این حس ها را تجربه نکردم
اما لذت دارد
این حس شیرینی که بر زبان قلبم نهادی.
اول از ظاهرش میترسیدم
که نکند بی مزه باشد؟
تلخ باشد؟
کمی ازش خوردم
شیرین بود
با لذت بیشتری خوردم
اما ناگهان ایستادم
چه شود اگر تمام شود؟
چه شود اگر ازش زده شوم؟
و اکنون
نمیتوانم در دوری از آن طعم شیرین
شب ها آرام بگیرم
و روزها غوغا برپا کنم
پایین
در پایین ترین نقطه ی جهانم
زمانی که
نیستی تو
انگار در خلایی هستم که غلظتش آنقدر زیاد است که میتوانم به صرف شام دعوتت کنم تا از آن بخوریم
و امروز
دلتنگ تر از دیروز
پیر تر از دیروز
فرسوده تر از هر روز
بی آنکه بدانم فردایی وجود دارد یا نه
با خاطراتت نفس کشیدن را فراموش نمیکنم
و میفهمم
قلبم هنوز میتپد یا نه
یادت میاید لالایی هایم را؟
زمزمه هایی که درون گوشت میگفتم و هر شب تو را به دست رویا ها میسپاردم؟
و تو میگفتی
من آرامشم
و من هرگز نگفتم.
چرا؟
چون بزدلم!
مغرور؟
اصلا.
بزدل میشوم وقتی وابسته میشوم
وقتی قلبم به تاپ تاپ می افتد
این حس ها را تجربه نکردم
اما لذت دارد
این حس شیرینی که بر زبان قلبم نهادی.
اول از ظاهرش میترسیدم
که نکند بی مزه باشد؟
تلخ باشد؟
کمی ازش خوردم
شیرین بود
با لذت بیشتری خوردم
اما ناگهان ایستادم
چه شود اگر تمام شود؟
چه شود اگر ازش زده شوم؟
و اکنون
نمیتوانم در دوری از آن طعم شیرین
شب ها آرام بگیرم
و روزها غوغا برپا کنم
۱.۸k
۲۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.