فرصت ما تموم شده باید از این قصه بریم

فرصت ما تموم شده، باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو، کدوممون مقصریم
خاطره‌ها رو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو
هیچی‌ رو یاد من نیار، اونقد خرابم که نگو
بد بودم‌ و بدتر شدم .. میرم با پاهای خودم
میرم نمیدونم کجا .. آخ کم آوردم به خدا
دلگیرم از دست خودم .. کاش عاشقت نمی‌شدم
هر جوری می‌خواستم نشد .. از غم یه ذره‌م کم نشد
من موندم و تنهایی‌هام .. از دنیا هیچی نمیخوام
عاقبت منو نگاه .. اشتباه پشت اشتباه
هر روز عاشق‌تر شدیم .. تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم
فقط گریه فقط عذاب .. صد تا سؤال بی‌جواب
نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم
دیدگاه ها (۱۵)

آرام جانم....امشب اگر از آسمان باران ببارد مال تو حتی اگر دس...

عقل بیهوده سر طرح معما داردبازی عشق مگر شاید و اما دارد؟با ن...

یاد ِ تو می وزد ولی... بی خبرم ز جای توکز همه سوی می رسد... ...

ابر شدم ، صدا شدی شاه شدم ، گدا شدی شعر شدم ،...

فرار من

بازگشت دوباره P:3(پایانی)همینجوری که تو بغل پانسی بودم تئو ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط