پارت سیزدهم
پارت سیزدهم
خب دیگه برم سالن بینیم مامانم امادس
مامانم :ماری جونم چه خوشگل شدییی چشم نخوری عزیز دلم
مرسی مامان قشنگم
توام خیلی خوب شدییی
بابا اومده؟
مامانم:آره تو راهه میرسه بعد میریم
باشه
مامانم صدام زد
مامانم:ماری؟عزیزم بیا پایین بابا منتظره
باشه مامان اومدم
بابام :وای دخترکم چه خوشگل کردی ندزدنت
نه بابا خیالت راحت
مامانم :خب بریم؟
بابام :آره سوار شین
بعد از ۲۰ دقیقه
بابام:رسیدیم
پیاده شدیم و رفتیم داخل
جای خوشگلی بود
آقای جامین:خوش اومدید آقای جک
بابام :ممنونم
و باهم دست دادن و اون آقا عه همراهیمون کرد که داخل شیم
همانطور که انتظار داشتم ادمای زیادی اومده بودن و اونیکس و خانوادش هم بودن واییییی لنا بیاد اینجا رو همه کراش میزنه همه پسرا خیلی خفنن و همینطور دخترا
مامانم :دخترم من با این خانم ها میرم باهم گپ بزنیم توام اینجا هارو بگرد و مواظب خودت باش
باشه مامان
کت:عه سلام مارییی
عه کتی تواییی عزیزم خیلی وقته همو ندیدیم
((اینم بگم کتی دوستم که تو شرکت ها باهم آشنا شدیم ))
کت :ماری بیا یکم اینجا هارو بگردیم
باشه کتی منم موافقم
کت :بیا ماری با دخترا آشنا شو
این ملینا و این یکی لیمه و این یکی هم آناس
خوشبختم دخترا
آنا :وای دختر تو چقدر خوشگلی
مرسی خوشگلم توام خیلی خوشگلی
کتی:خب بیاین به سلامتی دوستیمون بنوشیم
باشه
واییی فک کنم زیادی خوردم
دخترا من میرم سرویس بهداشتی میام
کتی و آنا وبقیه:باشه
اوففف ماری گفتم زیادی ننوش اینم نتیجه اوففف معدمم درد داره
اونیکس:سلام پرنسسم
سلام اونیکس
اونیکس:دیدم با دخترایی نیومدم پیشت چیزی شده ؟
نه چیزی نیس
اونیکس :باشه مراقبت کن زیادیی ننوش
هممم ببخشید اونیکس یکم حالم بده بعدا میام الان باید برمممم
اونیکس :وای چت شدع قلبم؟
بعدا بهت میگم الان باید برمم تا اینو گفتم رفتم دستشویی انقدر خورده بودم که نگمممم
جک:سلام ماری؟
بعله خودم هستم شما؟
جک:پس شمایی جک هستم
خب ؟
جک:راستشو بخوای دوستم میخواد باهات اوکی شه اگه میخوای آشنا شی برو اتاق ۳۴۳
نه نمیخوام
جک :عا ولی اون خیلی میخوادت میشه حداقل ببینیش؟
نه
جک:لطفا خواهش میکنم
اونیکس:ماری؟جریان چیه این یاروعه چی میخواد؟
جک:شما کی باشی؟
اونیکس:ماری با توام
هیچی اونیکس خودمم نمیشناسمش
اونیکس:چی میخواد
جک:خودشو
اونیکس:هری جوابتو گرفتی نمیاد
جک:مگه تو زبونشی خودش جواب میدع
اونیکس :آره هستم مشکلی داری؟
بس کنین
همین و گفتم و رفتم
اونیکس:ماری وایسا
چیه؟
اونیکس:میخوای امروز مهمونی خراب شه؟
نه
اونیکس:پس بجز من با پسرا نگپ خونم جوش میاد
اونیکس:ماری؟
بعله؟
اونیکس:بهش فک کردی
آره
اونیکس :خب؟
هنوز مطمئن نیستم از جوابم
اونیکس :باشه
اونیکس من میرم بعدا میبینمت
اونیکس:باشه مواظب باش
رفتم پیش دخترا
با اینکه از خوردنم پشیمون شدم ولی باز ادامه دادم
وایی سرممم همه جارو سیاه میبینم
خانم خوشگله نوشیدنی میخوری؟
آره میخورم ..........
اونیکس :چرا جواب نمیدع اوف ماری کجایی؟!
پیداش نمیکنمممم
دهن همشونو گاییدممم
اوف ماری اوف بذار اتاق هارو بگردم
بعد از نیم ساعت
اونیکس:مارییی؟!اینجا چه غلطی میکنی!
تو کییی ؟به سلامتی
اونیکس :ای پسرعه لاشییی
دعوا شد
اونیکس :بیا ماری باید بریم
نه من نمیاممممم تو دزدی میخوای بدزدیم
اونیکس:ماری چون مستی نمیدونی چی میگی بذار حالت جا بیاد دارم برات
بغلم کرد و منو برد یه اتاق
بعد از ۲ ساعت
آییی سرمم اونیکس!؟تو و من اینجا چیکار میکنیم؟
اونیکس:ماری میکشمت !
تا اینو گف فهمیدم بدبخت شدم رف حتما یه غلطی کردم ولی هیچی یادم نیس
چرا مگه چیشدع؟
اونیکس:تو با اون پسره تو یه اتاق چه غلطی میکردی مارییییی؟!
چی میگی کدوم پسره؟
اونیکس :مگه بهت نگفتم نوشیدنی زیاد نخوررررررر
واییی خاک به سرم چیکار کردم نکنه!
اونیکس هیچی یادم نیس کاری کردم؟
با لحن خشن جواب داد
اونیکس:ماری بیچارت میکنم من ۲ ساعت دنبال تو گشتم و تو توی اتاق با پسر مردم نوشیدنی میخوردی و میخندیدی
اومد به سمتم خیلی نزدیک شد نفسش رو رو صورتم حس میکردم گفت
اونیکس:تو با اینکه منو مست خودت کردی با یکی دیگه نوشیدنی میزنی
بهت گفتم اگه کاری کنی مجازاتت میکنم
الان وقتشه تقاص کارتو پس بدی
با چی؟
اونیکس:با......
خب دیگه برم سالن بینیم مامانم امادس
مامانم :ماری جونم چه خوشگل شدییی چشم نخوری عزیز دلم
مرسی مامان قشنگم
توام خیلی خوب شدییی
بابا اومده؟
مامانم:آره تو راهه میرسه بعد میریم
باشه
مامانم صدام زد
مامانم:ماری؟عزیزم بیا پایین بابا منتظره
باشه مامان اومدم
بابام :وای دخترکم چه خوشگل کردی ندزدنت
نه بابا خیالت راحت
مامانم :خب بریم؟
بابام :آره سوار شین
بعد از ۲۰ دقیقه
بابام:رسیدیم
پیاده شدیم و رفتیم داخل
جای خوشگلی بود
آقای جامین:خوش اومدید آقای جک
بابام :ممنونم
و باهم دست دادن و اون آقا عه همراهیمون کرد که داخل شیم
همانطور که انتظار داشتم ادمای زیادی اومده بودن و اونیکس و خانوادش هم بودن واییییی لنا بیاد اینجا رو همه کراش میزنه همه پسرا خیلی خفنن و همینطور دخترا
مامانم :دخترم من با این خانم ها میرم باهم گپ بزنیم توام اینجا هارو بگرد و مواظب خودت باش
باشه مامان
کت:عه سلام مارییی
عه کتی تواییی عزیزم خیلی وقته همو ندیدیم
((اینم بگم کتی دوستم که تو شرکت ها باهم آشنا شدیم ))
کت :ماری بیا یکم اینجا هارو بگردیم
باشه کتی منم موافقم
کت :بیا ماری با دخترا آشنا شو
این ملینا و این یکی لیمه و این یکی هم آناس
خوشبختم دخترا
آنا :وای دختر تو چقدر خوشگلی
مرسی خوشگلم توام خیلی خوشگلی
کتی:خب بیاین به سلامتی دوستیمون بنوشیم
باشه
واییی فک کنم زیادی خوردم
دخترا من میرم سرویس بهداشتی میام
کتی و آنا وبقیه:باشه
اوففف ماری گفتم زیادی ننوش اینم نتیجه اوففف معدمم درد داره
اونیکس:سلام پرنسسم
سلام اونیکس
اونیکس:دیدم با دخترایی نیومدم پیشت چیزی شده ؟
نه چیزی نیس
اونیکس :باشه مراقبت کن زیادیی ننوش
هممم ببخشید اونیکس یکم حالم بده بعدا میام الان باید برمممم
اونیکس :وای چت شدع قلبم؟
بعدا بهت میگم الان باید برمم تا اینو گفتم رفتم دستشویی انقدر خورده بودم که نگمممم
جک:سلام ماری؟
بعله خودم هستم شما؟
جک:پس شمایی جک هستم
خب ؟
جک:راستشو بخوای دوستم میخواد باهات اوکی شه اگه میخوای آشنا شی برو اتاق ۳۴۳
نه نمیخوام
جک :عا ولی اون خیلی میخوادت میشه حداقل ببینیش؟
نه
جک:لطفا خواهش میکنم
اونیکس:ماری؟جریان چیه این یاروعه چی میخواد؟
جک:شما کی باشی؟
اونیکس:ماری با توام
هیچی اونیکس خودمم نمیشناسمش
اونیکس:چی میخواد
جک:خودشو
اونیکس:هری جوابتو گرفتی نمیاد
جک:مگه تو زبونشی خودش جواب میدع
اونیکس :آره هستم مشکلی داری؟
بس کنین
همین و گفتم و رفتم
اونیکس:ماری وایسا
چیه؟
اونیکس:میخوای امروز مهمونی خراب شه؟
نه
اونیکس:پس بجز من با پسرا نگپ خونم جوش میاد
اونیکس:ماری؟
بعله؟
اونیکس:بهش فک کردی
آره
اونیکس :خب؟
هنوز مطمئن نیستم از جوابم
اونیکس :باشه
اونیکس من میرم بعدا میبینمت
اونیکس:باشه مواظب باش
رفتم پیش دخترا
با اینکه از خوردنم پشیمون شدم ولی باز ادامه دادم
وایی سرممم همه جارو سیاه میبینم
خانم خوشگله نوشیدنی میخوری؟
آره میخورم ..........
اونیکس :چرا جواب نمیدع اوف ماری کجایی؟!
پیداش نمیکنمممم
دهن همشونو گاییدممم
اوف ماری اوف بذار اتاق هارو بگردم
بعد از نیم ساعت
اونیکس:مارییی؟!اینجا چه غلطی میکنی!
تو کییی ؟به سلامتی
اونیکس :ای پسرعه لاشییی
دعوا شد
اونیکس :بیا ماری باید بریم
نه من نمیاممممم تو دزدی میخوای بدزدیم
اونیکس:ماری چون مستی نمیدونی چی میگی بذار حالت جا بیاد دارم برات
بغلم کرد و منو برد یه اتاق
بعد از ۲ ساعت
آییی سرمم اونیکس!؟تو و من اینجا چیکار میکنیم؟
اونیکس:ماری میکشمت !
تا اینو گف فهمیدم بدبخت شدم رف حتما یه غلطی کردم ولی هیچی یادم نیس
چرا مگه چیشدع؟
اونیکس:تو با اون پسره تو یه اتاق چه غلطی میکردی مارییییی؟!
چی میگی کدوم پسره؟
اونیکس :مگه بهت نگفتم نوشیدنی زیاد نخوررررررر
واییی خاک به سرم چیکار کردم نکنه!
اونیکس هیچی یادم نیس کاری کردم؟
با لحن خشن جواب داد
اونیکس:ماری بیچارت میکنم من ۲ ساعت دنبال تو گشتم و تو توی اتاق با پسر مردم نوشیدنی میخوردی و میخندیدی
اومد به سمتم خیلی نزدیک شد نفسش رو رو صورتم حس میکردم گفت
اونیکس:تو با اینکه منو مست خودت کردی با یکی دیگه نوشیدنی میزنی
بهت گفتم اگه کاری کنی مجازاتت میکنم
الان وقتشه تقاص کارتو پس بدی
با چی؟
اونیکس:با......
- ۱۴۵
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط