ابر شدم ، صدا شدی
ابر شدم ، صدا شدی
شاه شدم ، گدا شدی
شعر شدم ، قلم شدی
عشق شدم ، تو غم شدی
لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده درصدای تو
من عاشقم ، مجنونِ تو
گمگشته در بارونِ تو
مجنونِ لیلی بی خبر
در کوچههایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو ، نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت کنار
هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای
من از تبار سادگی
بی خبر از دلدادگی...عاشقم
ماه شدم ، ابر شدی
*اشک شدم؛ صبر شدی
برف شدم ، آب شدی
قصه شدم ، خواب شدی
لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنونِِ تو
گمگشته در بارونِ تو
مجنونِ لیلی بی خبر
در کوچههایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت ...
شاه شدم ، گدا شدی
شعر شدم ، قلم شدی
عشق شدم ، تو غم شدی
لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده درصدای تو
من عاشقم ، مجنونِ تو
گمگشته در بارونِ تو
مجنونِ لیلی بی خبر
در کوچههایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو ، نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت کنار
هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای
من از تبار سادگی
بی خبر از دلدادگی...عاشقم
ماه شدم ، ابر شدی
*اشک شدم؛ صبر شدی
برف شدم ، آب شدی
قصه شدم ، خواب شدی
لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنونِِ تو
گمگشته در بارونِ تو
مجنونِ لیلی بی خبر
در کوچههایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت ...
۲.۹k
۰۷ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.