آمدی ، رد شدی
آمدی ، رد شدی
تا برگردی درخت های اَنار ، پرتقال دادند
و سایه ها ، سرجایشان ماندند
حتی پس از غروب ...
چه کار به کار جهان داشتی
دیوانگی ِ من بس نبود ...؟
تا برگردی درخت های اَنار ، پرتقال دادند
و سایه ها ، سرجایشان ماندند
حتی پس از غروب ...
چه کار به کار جهان داشتی
دیوانگی ِ من بس نبود ...؟
۴۲۶
۰۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.