فصل دوم

فصل دوم
"دنیای موازی"
بعد از همه دردسر هایی که باهاش گزروندم مطمئنم هیچی در سکوت انجام نمیشه
و حالا قبل از ظهور ناگهانی باید خودم برم سراغشون و از بین ببرمشون
تو دنیای زیر آب جایی که همه چی عجیب غریب تر از بیرونش هست
وحالا بهترین چیزی که میتونم بهش فکر کنم اینکه یه هم سفر خوب دارم
زیر آب همه چی برعکس بود:
درخت ها از ریشه به آسمون رفتن
و عجیب ترین چیز اینکه یه نسخه دیگه از ما اونجا هست
انگار عشقِ ما اونقدر قویه که حتی تو دنیاهای موازی هم ردپاش رو گذاشته!
در این جهان برعکس قوانین عشق هم وارانه اند
هر بوسه ای که رد و بدر میشد یه راز قدیمی رو آزاد میکرد
هر لمس گرم خاطره ای از آینده رو روشن میکرد
نسخه موازی ما پشت پرده ای ابریشمی ایستاده
کیونگ پشت گوشم زمزمه میکنه:"میدونی اونها دارن چی کار میکنن"
و من با لبخند جواب میدم:"نه ولی میتونم حدس بزنم"
پرده کنار رفت و...
انگشت‌هاشون دورِ یه ریسمانِ نورانی پیچیده بود که به قلب‌هاشون وصل می‌شد....
اما هیچ‌کس تسلیم نمی‌شد گویا تو این دنیا، عشق یه بازیِ سلطه‌ست.......
دیوارها حرکاتِ اونها رو با تأخیر تکرار می‌کردن، انگار زمان اینجا کندتر می‌گذره...
خطر تغییر قوانین عشق در دنیای وارونه:
در این جهانِ برعکس، عشق نه بر پایهٔ دادن، که بر اساس برداشتن استوار است. اینجا:
هر بوسه یک دِین می‌شود:
در دنیای ما، بوسه بی‌چشمداشت است... اما اینجا، هر بار که لب‌ها تماس پیدا می‌کنند، بخشی از آزادیِ من را می‌گیرند.
"عشق تبدیل به معامله می‌شود: من امروز به تو محبت می‌کنم، فردا تو بدهکار منی!"
تماس‌ها خاطرات را می‌دزدند:
لمسِ دست در این جهان، به جای خلق خاطره، یکی را پاک می‌کند.
"اگر زیاد باهم تماس بگیریم، شاید حتی فراموش کنیم چه کسی بودیم!"
سایه‌ها حکمرانی می‌کنند:
هر نوازش، سایه‌ای از خود بر جا می‌گذارد که کم‌کم جای من را می‌گیرد...
"عشق واقعی زیر سایه‌ها گم می‌شود. اینجا فقط تصویرِ عشق باقی می‌ماند، نه ذاتِ آن."
عشق به جای پرواز، زنجیر می‌شود:
در دنیای ما، عشق بال‌های رهایی است... اما اینجا، هر "دوستت دارم" یک حلقهٔ زنجیر به پاهایمان اضافه می‌کند.
بر میگردم طرف کیونگ و میگم:"باید از اینجا بریم تحت هر شرایطی نمیخوام اینجا بمونم"
و اون با سر تایید کرد
دیدگاه ها (۰)

"فرارِ خونین از دنیای وارونه" حادثهٔ وحشیانه در مسیر فرار:من...

"پایانِ خونینِ ریون: نبرد نهایی"" طلسمِ فراموشی"من و کیونگ ب...

"آبشار جدایی"غاری از بلور پیدا می‌کنیم که دیوارهایش تصاویر گ...

هرکی بود بسم الله..https://wisgoon.com/shaya1386/

فصل سوم" کشف ارتباط با دنیای موازی "چند روز از اون دوران مسخ...

ای حسیـن!در کربلا، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی ، می ‌ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط