از وقتی فهمیدم که..

💜🫐💜🫐💜🫐💜🫐💜
با تعجب سرمو آوردم بالا که کوک رو دیدم

+اینجا چیکار میکنی..

با عصبانیت برگشت سمت جیمین و گفت

+واقعا خنگی..ینی نفهمیدی دخترا بخاطر چی شمارو اونجا گیر انداخته بودن؟

جیمین:هیچی نگو خودمم تعجب کردم فک میکردم آدم شدن

+یکی به من بگه اینجا چه خبره

کوک:دخترا پخش کردن که تو بدون ماسک اینجایی کل مردم ریختن اینجا..

+نهههههه

کوک:بله متاسفانه..

+خب الان باید چیکار کنیم

_از پشت میریم..

سریع رفتیم پشت کمپانی و سوار لیموزینی ک اونجا بود شدیم

با نفس نفس ب بیرون نگاه کردم

خدایا چرا اینکار کردن

جونگ کوک:جیمین..

جیمین:هیچی نگو خودمم تعجب کردم

#فیکشن #سناریو #فیک #رمان_فیک #بی_تی_اس #آرمی #سناریو_بی_تی_اس #نامجون #تهیونگ #جین #جونگ‌کوک #جیهوپ #یونگی #شوگا #جیمین #ویسگون
دیدگاه ها (۶)

از وقتی فهمیدم که...

از وقتی فهمیدم که...

تک پارتی از کوکی

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط