دقتی مافیا بود

دقتی مافیا بود


هانا ویو
تو اتاقم بودم که صدای جیمین میومد که میگفت هنه آماده شین راه میوفتیم
حتماً داره میره تا بار تحویل بگیره منم رفتم و گوشیمو از روی تخت برداشتم و توی اینستا میچرخیدم بعد نیم ساعت گوشیمو کنار گزاشتم به ساعت نگاه کردم کا ساعت 10:30 شب رو نشون میداد از تخت بلند شدم و رفتم اسپیکر رو روشن کردم و یه آهنگ گزاشتم آهنگ مونالیزا
و رفتم سمت یخچال و شروع کردم همراه آهنگ خوندن
+I love my girls...
از تو یخچال یه نودل برداشتم و گزاشتم رو گاز و گاز رو روشن کردم تا غذا درست شه
بعد 5 مین نودل آماده شد
نودل رو ریختم تو ظرف و چاپستیکم رو گرفتم و شروع کردم به خوردن

30 مین بعد

ظرف غذا رو جمع کردم و شروع کردم به شستن ظرفا و بعد گوشیمو گزاشتم تن شارژ و یه زره رو کاناپه دراز کشیدم و تلوزیون رو روشن کردم و از اونجایی که از اون تلوزیونایی هست که گوگل داره و اینا رفتم تو گوگل و فیلم زیبای حقیقی رو دیدم

10 مین بعد
+عررررررر سوجونو میخوامممم
عرررررررر لی شوهو رو میخوام
عررررر دوتاشونو میخوام
واییی چرا ایم جوکیونگ فکر میکنه که زشته اتفاقاً خیلی هم قشنگه فقط صورتش جوش داره که با مراقبت پوست و اینا میتونه جوشاشو بگیره دیگه
ااییییی حس بدی به سوجین دارم
وات د فاککککککک از لی سوهو خوشش میاددددددد؟
یعنی میره به همه میگه جوکیونگ چه شکلیه؟
نه بابا غلط میکنه
خلاصه
1:30 مین بعد

خوب بلاخره فیلم تموم شد به ساعت نگاه کردم 1 شب
پس چرا جیمین نمیاد
10 مین بعد صدای کیلید اومد آروم نشستم و بعد رومو سمت در کردم که با جیمین که زخمی شده مواجه شدم
+جی... جی.. جیمین. جیمیناااا
_اهههه... جیزی نیست حالم خوبه
@آره حالت خیلی خوبه.... بشین ببینم یه جا
+تهیونگا چیشده؟
@تعداد افراد اون شخصی که رفتیم ازش محموله رو بگیریم زیاد بود آقا پولو ازمون گرفت اما بار رو نمیخواست تحویل بده بعد هم مرده شروع کرد به تیر اندازی جیمین و مرده هر دو هم زمان به هم تیر زدن ولی جیمین جا خالی داد ولی بدنش یکم که نه خیلی خش پیدا کرد
اما اون مرده مرد
+آههه جیمینا.. چیکارا که با خودت نمیکنی... درد میکنه؟
_مگه برات مهمه؟(سرد و ناراحت)
+آ.. آره مهمه
میرم جعبه کمک های اولیه رو بیارم
@هوم...باشه
_زنگ بزن به وک ببین کجاست
@هوم..باشه
+جیمینا بولیزتو در بیار
_... ـ
خوب دستت رو ببر بالا آروم
بعد از اینکه لباسشو داد بالا و دستشو برد بالا روی جا های زخمش بتادین زدم تا عفونت نکنه و آروم با پمبه میکشیدم که نفس هاش تند شد
+خیلی درد داره؟
_نه
+پس چرا اینطوری میکنی؟
_چیزیم نیست... آخخخخخ
+ببخشید خوب وایسا پانسمانش کنم
و شروع کردم پانسمان کردنش
1 مین بعد
_مرسی
+خواهش
تهیونگا بیا کمک کن ببریمش تو اتاقش
@ باشه هانا... پس جونگکوکا زود بیا
بای
دیدگاه ها (۰)

وقتی مافیا بود با کمک تهیونگ جیمینو به سمت اتاق بردیم و اونو...

وقتی مافبا بود و..... یااااا شما ها حیا ندارین؟ @جیمینا...یه...

https://daigo.ir/secret/61162589210ناشناسمه حوصلم سر رفت بیا...

ִֶָ ✦ ˖ܢܚ݅ـــبߺ ܟܿــߊ‌ࡎ ִֶָ ✦ ˖𝙿𝚊𝚛𝚝¹ᨒᨓᨒᨓᨒᨓویو یونا :        ...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۴ساعت کاریم تمام شده بود رفتم سوار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط