نام خاندان جئون

نام :خاندان جئون

PART:3

ب.گ:ا.ت باید باهم ازدواج کنید همین که گفتم چه بخواید چه نخواید

ا.ت:من ریدم تو این خاندانتون(عصبی)

م.ت:ا.ت مودب باش این چه طرزه حرف زدنه(عصبی)

بدون توجه بهشون سریع رفتم اتاقم آخه چرا باید بااین ابله ازدواج کنم ؟ حتی یک روزم نشده که اومده آخه بابابزرگ به چی فکر کرده که میخواد من و جونگ کوک باهم ازدواج کنیم(بغض)
اشکام سرازیر شدن و گریه کردم چند دقیقه همینطور گذشت که یکی درو زد

ا.ت:کیه؟

جونگ کوک:منم جونگ کوک

ا.ت:گمشو چرا اومدی؟

جونگ کوک:ا.ت میخوام باهات حرف بزنم

ا.ت:من نمیخوام باهات حرف بزنم برو(بغض)

جونگ کوک:ا.ت خواهش میکنم

ا.ت:باشه بیا تو(بغض)

اومد داخل و کنارم رو تخت نشست

ا.ت:چیه؟ چی میخوای بگی؟(بغض)

جونگ کوک:حق با تو بود ا.ت اگه من نمیومدم کره اینجوری نمیشد

ا.ت:معلومه که حق با منه

جونگ کوک:عجبا تو چقدر اعتماد بنفس داری البته اعتماد بسقف

ا.ت:آره دارم مشکلش چیه؟

جونگ کوک:هیچی

ا.ت:فقط اومده بودی اینو بگی؟
جونگ کوک:امممم......

ا.ت:گمشو بیرون نمیخوام ببینمت

.............ادامه دارد
دیدگاه ها (۸)

نام:خاندان جئون PART:4جونگ کوک از اتاق رفت بیرون هوففف خدایا...

نام:خاندان جئونPART:5جونگ کوک:نه ولی به عنوان کسی که قراره ش...

نام:خاندان جئون PART:2جونگ کوک: ببخشید مادمازل که از شما اجا...

نام:خاندان جئون PART:1صبح با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم ر...

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط