وقتی رقاص خیابانی بودی پارت ۶ ویو تهیونگ
وقتی رقاص خیابانی بودی پارت ۶ ویو تهیونگ
یعنی چی اگر اگر بره نه نه امکان ندارد. واییی من بدون اون نمیتونم کوک از طرفی اگر جیهوپ بفهمه پدرمون در اومده بدبختمون کرده
کوک چیکار کنیم ته
ویو کوک تو ذهنش شت الان این همون تهیونگ سرد و مغروره که داره اشک میریزه هومم هیونگ هم عجیب شده 🤨
_. به چی فکر میکنی
کوک به هیچی
تهیونگ همینجوری نشسته بود و داشت فکر میکرد از طرفی هم من نگران مین سو بودم یعنی زنده میمونه هوففف خدایا
دکتر اومد # آقای کیم شما خیلی خوش شانس هستین ایشون برگشتند تا چند دقیقه دیگه هم به هوش میان
_ ممنون واقعا ممنون
#😁
چند مین بعد مین سو به هوش اومد
_ خوبی جاییت درد نمیکنه گشنت نیست میخوای برات غذا بیارم تشنه نیستی + یا نفس بگیر اهوم خوبم
کوک تهههه
_ چیه
کوک بدبخت شدیم گرگ سیاه فهمید
+ گرگ سیاه به برادر من نمیگن
کوک چیی اهه نمیدونم امم
+ الان میخوای بگی نمیدونی مثلا ههههه خندیدم
کوک ته فهمیده مین سو اینجاست
ویو جیهوپ داشتم با جیمین حرف میزدم که یکی از کارمند ها با شتاب وارد شد
/ سلام قربان پیداش کردیم
جیمین و جیهوپ با هم کی رو
/ 😐 خواهرتون مین سو
& چی الان کجاست
/ توی کره شهر سئول ولی ولی ..
جیمین ولی چی دیوونه جون بکن با داد
/ چشم ولی بیمارستان هستن آقای کیم و آقای جئون هم پیشش هستن
& همش تقصیر اون دو تا جت شخصی رو آماده کنید تا یک ساعت دیگه حرکت میکنیم
/ چشم. و رفت
جیمین ولی هوسوک
& جیمینا اگر اونا بلایی سرش بیارن چی
جیمین نمیارن
& چی تو از کجا میدونی
جیمین تحقیق کردم یکی از بادیگارد ها رو به عنوان جاسوس فرستادم از همون اول قرار داد تهیونگ مین سو رو دوست داره خیلی هم دوسش داره
& امکان نداره یعنی نه نمیشه
جیمین به هر حال
جیمین و جیهوپ حرکت کردند به سمت کره
ویو مین سو هوم تهیونگ خیلی خوش رفتار شده بود عجیبه داشتم با خودم حرف میزدم که صدای داد و بیداد شنیدم خیلی شبیه صدای ....
از پارت بعدی یه نفر دیگه هم اضافه میشه ولی معلوم نیست شاید جیهوپ و جیمین باشه شاید یه نفر دیگه
#bts
#BTS
#ARMY
#BANGTAN
#KIM_TEAHYUNG
#JUNGKOOK
#BANGTAN_BOYS
یعنی چی اگر اگر بره نه نه امکان ندارد. واییی من بدون اون نمیتونم کوک از طرفی اگر جیهوپ بفهمه پدرمون در اومده بدبختمون کرده
کوک چیکار کنیم ته
ویو کوک تو ذهنش شت الان این همون تهیونگ سرد و مغروره که داره اشک میریزه هومم هیونگ هم عجیب شده 🤨
_. به چی فکر میکنی
کوک به هیچی
تهیونگ همینجوری نشسته بود و داشت فکر میکرد از طرفی هم من نگران مین سو بودم یعنی زنده میمونه هوففف خدایا
دکتر اومد # آقای کیم شما خیلی خوش شانس هستین ایشون برگشتند تا چند دقیقه دیگه هم به هوش میان
_ ممنون واقعا ممنون
#😁
چند مین بعد مین سو به هوش اومد
_ خوبی جاییت درد نمیکنه گشنت نیست میخوای برات غذا بیارم تشنه نیستی + یا نفس بگیر اهوم خوبم
کوک تهههه
_ چیه
کوک بدبخت شدیم گرگ سیاه فهمید
+ گرگ سیاه به برادر من نمیگن
کوک چیی اهه نمیدونم امم
+ الان میخوای بگی نمیدونی مثلا ههههه خندیدم
کوک ته فهمیده مین سو اینجاست
ویو جیهوپ داشتم با جیمین حرف میزدم که یکی از کارمند ها با شتاب وارد شد
/ سلام قربان پیداش کردیم
جیمین و جیهوپ با هم کی رو
/ 😐 خواهرتون مین سو
& چی الان کجاست
/ توی کره شهر سئول ولی ولی ..
جیمین ولی چی دیوونه جون بکن با داد
/ چشم ولی بیمارستان هستن آقای کیم و آقای جئون هم پیشش هستن
& همش تقصیر اون دو تا جت شخصی رو آماده کنید تا یک ساعت دیگه حرکت میکنیم
/ چشم. و رفت
جیمین ولی هوسوک
& جیمینا اگر اونا بلایی سرش بیارن چی
جیمین نمیارن
& چی تو از کجا میدونی
جیمین تحقیق کردم یکی از بادیگارد ها رو به عنوان جاسوس فرستادم از همون اول قرار داد تهیونگ مین سو رو دوست داره خیلی هم دوسش داره
& امکان نداره یعنی نه نمیشه
جیمین به هر حال
جیمین و جیهوپ حرکت کردند به سمت کره
ویو مین سو هوم تهیونگ خیلی خوش رفتار شده بود عجیبه داشتم با خودم حرف میزدم که صدای داد و بیداد شنیدم خیلی شبیه صدای ....
از پارت بعدی یه نفر دیگه هم اضافه میشه ولی معلوم نیست شاید جیهوپ و جیمین باشه شاید یه نفر دیگه
#bts
#BTS
#ARMY
#BANGTAN
#KIM_TEAHYUNG
#JUNGKOOK
#BANGTAN_BOYS
۵۴.۰k
۲۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.