پارت ۲۷
ات خدایا کجا بمونم.... باید برم یه هتل بگیرم وایسا ریچاردد ارههه باید زنگ بزنم اون برام یه ماشین جور کنه
رفتم به نزدیک ترین هتل اینجا
ات سلام میخواستم یا اتاق رزرو کنم
_سلام باشه حتما برای چند روز؟
ات ااا یه ۵ روز فعلا
_خب تنها اتاق خالی تا ۵ روز دیگه اتاق۵۴۷ هستش
ات اااااا بهتره بزرگ باشه
_اره ایکی از اتاق های ویژه هستش
ات باشه مچکرم
_خانم نمیخواین کلید رو ببرید
ات اااا ببخشید فراموش کردم😅
_طبقه ی اخر اتاق اولین اتاق از سمت چپ
ات چیییی طبقه ی اخررر این همه باید برم بالا
_کلا ۸ طبقه اس
ات باشه ممنون
_خانم کلید......
ات ااااا ممنون
خب بابد ۸ طبقه رو با اسانسور هر روز برم و بیام
رسیدم تو اتاق اره واقعا بزرگ بود چمدونم رو گذاشتم کنار در و رو تخت نشستم و به ریچارد زنگ زدم
(علامت ریچارد+علامت ات_)
+ الو؟
_سلام ریچارد
+ اااا سلام ات حالت خوبه
_ اره عالیم من برای یه مدت اومدم فرانسه ممکنه برام یه ماشین جور کنی؟
+فرانسه اووو دختر چرا انقدر یهوی
_ااا خب واسه یه کار مهم اومدم
+اها باشع صبر کن به یکی از دوستام زنگ بزنم بهت خبرش میدم
_باشه فقط زود باش
+باشه فعلا
بلند شدم لباس هارو گذاشتم یخچال رو دیدم خالی بود زنگ زدم و یه سری خوراکی سفارش دادم ،رفتم یه دوشی گرفتم و با حوله نشستم جلو آینه یعنی الان کره شبه؟ کوک و بقیه دارن چیکار میکنن یعنی اون مرده مرده؟
پاشدم لباس هم رو پوشیدم و موهام ساده با کش بستم صدای در اومد فکر کنم وسایلم رو اوردن در رو باز کردم
_خانم شما سفارش داشتید
ات بله چقدر میشه
_۳۵ یورو
ات اووو باشع ممکنه انلاین پرداخت کنم
_اره
ات باشه
خوراکی هارو داخل یخچال گذاشتم و نودل رو گرم کردم که گوشیم زنگ خورد ریچارد بود
_الو ریچارد
+ات یه ماشین برات جور کردم میخوای الان بگیریش برو به این ادرس
_مرسییی این لطفت رو فراموش نمیکنم
از اونمای که خودم تنبلیم میومد برم یکی از کارکنان هتل رو فرستادم
رکی مبل دراز کشیدم نودلی که سرد شده بود رو خوردم
یادم اومد اون روزی که رفتم سر کار منشی یه چیزی گفت یه مردی براتون یه چیزی گذاشته یه همچین چیزی بود یعنی ممکنه دوست پسر قبلیم باشه ......
دوباره در زدن اه چقدر در باز کردم امروز
رفتم در رو باز کنم که....
رفتم به نزدیک ترین هتل اینجا
ات سلام میخواستم یا اتاق رزرو کنم
_سلام باشه حتما برای چند روز؟
ات ااا یه ۵ روز فعلا
_خب تنها اتاق خالی تا ۵ روز دیگه اتاق۵۴۷ هستش
ات اااااا بهتره بزرگ باشه
_اره ایکی از اتاق های ویژه هستش
ات باشه مچکرم
_خانم نمیخواین کلید رو ببرید
ات اااا ببخشید فراموش کردم😅
_طبقه ی اخر اتاق اولین اتاق از سمت چپ
ات چیییی طبقه ی اخررر این همه باید برم بالا
_کلا ۸ طبقه اس
ات باشه ممنون
_خانم کلید......
ات ااااا ممنون
خب بابد ۸ طبقه رو با اسانسور هر روز برم و بیام
رسیدم تو اتاق اره واقعا بزرگ بود چمدونم رو گذاشتم کنار در و رو تخت نشستم و به ریچارد زنگ زدم
(علامت ریچارد+علامت ات_)
+ الو؟
_سلام ریچارد
+ اااا سلام ات حالت خوبه
_ اره عالیم من برای یه مدت اومدم فرانسه ممکنه برام یه ماشین جور کنی؟
+فرانسه اووو دختر چرا انقدر یهوی
_ااا خب واسه یه کار مهم اومدم
+اها باشع صبر کن به یکی از دوستام زنگ بزنم بهت خبرش میدم
_باشه فقط زود باش
+باشه فعلا
بلند شدم لباس هارو گذاشتم یخچال رو دیدم خالی بود زنگ زدم و یه سری خوراکی سفارش دادم ،رفتم یه دوشی گرفتم و با حوله نشستم جلو آینه یعنی الان کره شبه؟ کوک و بقیه دارن چیکار میکنن یعنی اون مرده مرده؟
پاشدم لباس هم رو پوشیدم و موهام ساده با کش بستم صدای در اومد فکر کنم وسایلم رو اوردن در رو باز کردم
_خانم شما سفارش داشتید
ات بله چقدر میشه
_۳۵ یورو
ات اووو باشع ممکنه انلاین پرداخت کنم
_اره
ات باشه
خوراکی هارو داخل یخچال گذاشتم و نودل رو گرم کردم که گوشیم زنگ خورد ریچارد بود
_الو ریچارد
+ات یه ماشین برات جور کردم میخوای الان بگیریش برو به این ادرس
_مرسییی این لطفت رو فراموش نمیکنم
از اونمای که خودم تنبلیم میومد برم یکی از کارکنان هتل رو فرستادم
رکی مبل دراز کشیدم نودلی که سرد شده بود رو خوردم
یادم اومد اون روزی که رفتم سر کار منشی یه چیزی گفت یه مردی براتون یه چیزی گذاشته یه همچین چیزی بود یعنی ممکنه دوست پسر قبلیم باشه ......
دوباره در زدن اه چقدر در باز کردم امروز
رفتم در رو باز کنم که....
۲۲.۱k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.