DARK LIKE BLACK
#DARK_LIKE_BLACK
part 12
همون موقع در باز شد و آقای پی دی نیم وارد شد
همه به طرف تعظیم و سلام کردن
آقای پی دی نیم هم سلام و خوشآمد گویی کرد
پی دی نیم: سلام خسته نباشید مزاحم تمریناتتون که نشدم
خانم وی: نه اقای بنگ هنوز شروع نکردیم
پی دی نیم: آها پس خوش موقع اومدم...امممم خانم کیم کجاست؟
اینو رو به ما گفت که رکیتا جوابش رو داد: داخل رختکنه
پی دی نیم به طرف رختکن رفت و واردش شد
هممون به در خیره بودیم و تو ذهنمون پر از سوال و فکرای مختلف بود که با صدای خانم وی به خودمون اومدیم
خانم وی با دستش اشاره کرد که دنبالش بریم
مارنی:
بلاخره به هزار بدبختی موفق شدم که موهام رو ببندم در باز شد و از توی آینه پی دی نیم رو دیدم و به طرفش برگشتم
_ سلام اقای بنگ
سلام کرد و نزدیکتر اومد
پی دی نیم: میخواستم بگم که شماها باید با بی تی اس تو یک خوابگاه و باشگاه باشید
با سرم حرفش رو تایید کردم
ادامه داد: با این مشکل ندارید؟
_ نه مشکلی نیست
پی دی نیم: اونا با تشکیل گروه شما مخالف بودن و امکان داره آبتون تو یه جوب نره حاضرید باهاشون به عنوان لیدر صحبت کنید و اگه مخالفت کردن بسازید
_ بله دلیلی نداره نسازیم
جونگ کوک:
داشتم دمبل میزدم و چشمم به اون دخترا بود ، درواقع وقتی بقیه اعضا رو دیدم همه داشتیم به اونا نگاه میکردیم
خیلی ناراحت بودیم که کمپانی نیاز کمپانی رو یک گروه دختر میبینه و از همه بدترش این بود که باهاش تو یک خوابگاه و باشگاه بودیم
رکیتا:
روی تردمیل بودیم و باید ده دقیقه میدوییدیم خیلی ذهنم مشغول این بود که پی دی نیم با مارنی چیکار داشت و چرا انقد طول کشید
ذهنم فقط طرف اونا بود که در رختکن باز شد و مارنی و پی دی نیم وارد سالن شدن آقای پی دی نیم با مارنی دست داد و بعد از یه چشمک رفت
مارنی به طرف خانم وی رفت
مارنی:
به طرف خانم وی رفتم تا ازش بپرسم چیکار باید بکنم
_ ببخشید من باید با کودوم وسیله کار کنم
خانم وی: دور کمرت چنده؟میدونی؟
_ بله میدونم ۲۰سانت
خانم وی با شگفت زدگی گفت: تو حتی از حد عادی هم لاغر تری نیازی به تمرین نداری!
یکم تعجب کردم که ادامه داد: برو بشین یا برو رو تردمیل فعلا
باشه ای گفتم
نظرات خیلی مهمه پس فراموش نشه
اشکالات رمان رو هم لطفاً بگید
part 12
همون موقع در باز شد و آقای پی دی نیم وارد شد
همه به طرف تعظیم و سلام کردن
آقای پی دی نیم هم سلام و خوشآمد گویی کرد
پی دی نیم: سلام خسته نباشید مزاحم تمریناتتون که نشدم
خانم وی: نه اقای بنگ هنوز شروع نکردیم
پی دی نیم: آها پس خوش موقع اومدم...امممم خانم کیم کجاست؟
اینو رو به ما گفت که رکیتا جوابش رو داد: داخل رختکنه
پی دی نیم به طرف رختکن رفت و واردش شد
هممون به در خیره بودیم و تو ذهنمون پر از سوال و فکرای مختلف بود که با صدای خانم وی به خودمون اومدیم
خانم وی با دستش اشاره کرد که دنبالش بریم
مارنی:
بلاخره به هزار بدبختی موفق شدم که موهام رو ببندم در باز شد و از توی آینه پی دی نیم رو دیدم و به طرفش برگشتم
_ سلام اقای بنگ
سلام کرد و نزدیکتر اومد
پی دی نیم: میخواستم بگم که شماها باید با بی تی اس تو یک خوابگاه و باشگاه باشید
با سرم حرفش رو تایید کردم
ادامه داد: با این مشکل ندارید؟
_ نه مشکلی نیست
پی دی نیم: اونا با تشکیل گروه شما مخالف بودن و امکان داره آبتون تو یه جوب نره حاضرید باهاشون به عنوان لیدر صحبت کنید و اگه مخالفت کردن بسازید
_ بله دلیلی نداره نسازیم
جونگ کوک:
داشتم دمبل میزدم و چشمم به اون دخترا بود ، درواقع وقتی بقیه اعضا رو دیدم همه داشتیم به اونا نگاه میکردیم
خیلی ناراحت بودیم که کمپانی نیاز کمپانی رو یک گروه دختر میبینه و از همه بدترش این بود که باهاش تو یک خوابگاه و باشگاه بودیم
رکیتا:
روی تردمیل بودیم و باید ده دقیقه میدوییدیم خیلی ذهنم مشغول این بود که پی دی نیم با مارنی چیکار داشت و چرا انقد طول کشید
ذهنم فقط طرف اونا بود که در رختکن باز شد و مارنی و پی دی نیم وارد سالن شدن آقای پی دی نیم با مارنی دست داد و بعد از یه چشمک رفت
مارنی به طرف خانم وی رفت
مارنی:
به طرف خانم وی رفتم تا ازش بپرسم چیکار باید بکنم
_ ببخشید من باید با کودوم وسیله کار کنم
خانم وی: دور کمرت چنده؟میدونی؟
_ بله میدونم ۲۰سانت
خانم وی با شگفت زدگی گفت: تو حتی از حد عادی هم لاغر تری نیازی به تمرین نداری!
یکم تعجب کردم که ادامه داد: برو بشین یا برو رو تردمیل فعلا
باشه ای گفتم
نظرات خیلی مهمه پس فراموش نشه
اشکالات رمان رو هم لطفاً بگید
۳۶.۰k
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.