نبض عشق
نبض عشق:
دورترین مکان جاییست که. . .
"تو"
آنجا باشی و من نباشم . . .
دل ِ من همان جا دوا میشود
هرجا هستی بمان
من دل را به دست ِ "تو" میرسانم
تو پر از خاطره ای، داشتنت حق من است
با دل من تو بگو حق خودم را چه کنم؟
دل من هر نفس و لحظه فقط با یادت
می شود شاعر و دیوانه و شیدا چه کنم؟
همه را از دل من عشق تو بیرون کرده
مانده ای در دلم اما تک و تنها چه کنم؟
می سپارم به تو این دغدغه ها را ، اما
تو نباشی ، تو بگو ، با غم دنیا چه کنم؟
خسته ام جز تو دگر از همه چیز و همه کس
تو بگو با دل افسرده ی لبریز تمنا چه کنم
دورترین مکان جاییست که. . .
"تو"
آنجا باشی و من نباشم . . .
دل ِ من همان جا دوا میشود
هرجا هستی بمان
من دل را به دست ِ "تو" میرسانم
تو پر از خاطره ای، داشتنت حق من است
با دل من تو بگو حق خودم را چه کنم؟
دل من هر نفس و لحظه فقط با یادت
می شود شاعر و دیوانه و شیدا چه کنم؟
همه را از دل من عشق تو بیرون کرده
مانده ای در دلم اما تک و تنها چه کنم؟
می سپارم به تو این دغدغه ها را ، اما
تو نباشی ، تو بگو ، با غم دنیا چه کنم؟
خسته ام جز تو دگر از همه چیز و همه کس
تو بگو با دل افسرده ی لبریز تمنا چه کنم
- ۵۴۱
- ۱۰ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط