امروز نمی دونم چرا هی دلم میخواست نه سان رو اذیت کنم😄 😄 😄
امروز نمی دونم چرا هی دلم میخواست نه سان رو اذیت کنم😄 😄 😄 و کردم😀 😀
سره زنگ مطالعات دبیرمون بهمون وقت آزاد داد منم اومدم نه سان رو بترسونم😆
مداد نوکیم و در اوردم بردم طرف شاهرگم مثلا میخواستم خودکشی کنم(آخه تو کلاس کسی خودکشی میکنه)😆 😆
نه سان خودشو میزد تو درو دیوار اصن یه وعضی بودااااا😂 😂
هی می خواست مداد و از دستم بگیره نمی ذاشتم 😆 😆
آخره سر گرفت اینقدر هم فحشم داد
قلبم ریخت بوووووووووق (قابل گفتن نیست)
کلا دیوونش کرده بودم 😆
بار دوم خودکار برداشتم که مثلا خودکشی کنم 😀
نه سان :اصن بدرک برو بمیر😐 😓
نه به اون دیوونه بازی اولت نه به این بدرک گفتنت😐 😐 😐
تازه به ستاره هم میگفت قیچی داری بدی دست این خودشو بکشه ؟
من:😐 😐 😐 😐
ستاره:😓 😓 😓
ستایش:😂 😂 😂 😂 (درد چرا میخندی)
نه سان:😒 😒 😒
هیچی دیگه زنگ کاروفناوری هم با من حرف نمی زد بعد جالبیش این جا بود که ستاره مثلا میخواست دلداریش بده هی میزد تو گوشش میگفت به خودت بیا ، با فاطمه قهر نکن🙎
نه سان:من قهر نیستم حوصله ندارم
دوباره ستاره میزد تو گوشش
ستاره:به خودت بیا با فاطمه قهر نکن حوصله هم داشته باش حالت خوب نیست😡
نه سان :من خوبم😐
دوباره ستاره زد
ستاره:به خودت بیا
چند روز پیش هم من یه نمره گند گرفته بود حالم اصلا خوب نبود ناراحت بودم بعد ستاره کنار من میشینه هی میزد توگوشم میگفت به خودت بیا تو فقط یه نمره بد گرفتی اینکه اشکال نداره گفتم آخه گند زدم دوباره میزد 😐 😐 😐
البته تا امروز ادامه داشت ، تا زنگ دوم هی میزد توگوشم😐 😐 😐
در کل امروز خیلی نه سان رو اذیت کردم البته شوخی بود خودشم میدونه من هیچ وقت خودکشی نمی کنم😑
کلا امروز خوب بود خیلی خندیدیم😄 😄 😄
سره زنگ مطالعات دبیرمون بهمون وقت آزاد داد منم اومدم نه سان رو بترسونم😆
مداد نوکیم و در اوردم بردم طرف شاهرگم مثلا میخواستم خودکشی کنم(آخه تو کلاس کسی خودکشی میکنه)😆 😆
نه سان خودشو میزد تو درو دیوار اصن یه وعضی بودااااا😂 😂
هی می خواست مداد و از دستم بگیره نمی ذاشتم 😆 😆
آخره سر گرفت اینقدر هم فحشم داد
قلبم ریخت بوووووووووق (قابل گفتن نیست)
کلا دیوونش کرده بودم 😆
بار دوم خودکار برداشتم که مثلا خودکشی کنم 😀
نه سان :اصن بدرک برو بمیر😐 😓
نه به اون دیوونه بازی اولت نه به این بدرک گفتنت😐 😐 😐
تازه به ستاره هم میگفت قیچی داری بدی دست این خودشو بکشه ؟
من:😐 😐 😐 😐
ستاره:😓 😓 😓
ستایش:😂 😂 😂 😂 (درد چرا میخندی)
نه سان:😒 😒 😒
هیچی دیگه زنگ کاروفناوری هم با من حرف نمی زد بعد جالبیش این جا بود که ستاره مثلا میخواست دلداریش بده هی میزد تو گوشش میگفت به خودت بیا ، با فاطمه قهر نکن🙎
نه سان:من قهر نیستم حوصله ندارم
دوباره ستاره میزد تو گوشش
ستاره:به خودت بیا با فاطمه قهر نکن حوصله هم داشته باش حالت خوب نیست😡
نه سان :من خوبم😐
دوباره ستاره زد
ستاره:به خودت بیا
چند روز پیش هم من یه نمره گند گرفته بود حالم اصلا خوب نبود ناراحت بودم بعد ستاره کنار من میشینه هی میزد توگوشم میگفت به خودت بیا تو فقط یه نمره بد گرفتی اینکه اشکال نداره گفتم آخه گند زدم دوباره میزد 😐 😐 😐
البته تا امروز ادامه داشت ، تا زنگ دوم هی میزد توگوشم😐 😐 😐
در کل امروز خیلی نه سان رو اذیت کردم البته شوخی بود خودشم میدونه من هیچ وقت خودکشی نمی کنم😑
کلا امروز خوب بود خیلی خندیدیم😄 😄 😄
۳.۲k
۱۸ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.