رمان عاشقم باش پارت

رمان عاشقم باش پارت 1
از خواب پادم رفتم دستو صورتمو شستم ک یهو دیدم نیکا زنگ زد
نیکادیانا
سلامم اسکول چطوری
سلام نمک
ور ور ور
دیانا ی اسکول زود بیا دانشگاه ها دیر نکنی
اووو اک برم حاضر شم بیام
اک ...بای
میبینمت

رفتم حاضر شدم رفتم دانشگاه ک نیکل و دیدم
نیکا×دیانا-
-سلام نیکا
×سلام دیانا
-بدو بریم کلاس دیر میشه الا روز اول دانشگا
×اک بریم

نیکا:با دیانا رفتیم دانشگاه ی دیانا خیره شده بود ب ی پسره
انقد دیانا و صداش کردم ک جواب نداد آخر داد زدم صداش کردم کل کلاس برگشتن سمتمون

پایان پارت یک
اگه کوتاه بود ببخشید🙏
اگه حمایتم کنید پارت های بعدی هم میزارم 😍😘
دیدگاه ها (۸)

عاشقم باش پارت۲دیانا: از خواب بیدار شدم گوشیم برداشتم دیدم س...

پارت سه عاشقم باشبه سمت ادرسی که نیکا دادحرکت کردم ، بعد مدت...

پروف عوض شد گممون نکنید و اینکه میخوام پارت یک رمان رو شروع ...

بگید بهم

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط