بیا که دست زمین را به آسمان بدهی

بیا که دست زمین را به آسمان بدهی
به جسم مرده این روزگار جان بدهی
دوباره جمعه ای آمد که باز بی تو گذشت
بگو ز مأذنه کعبه کی اذان بدهی
بیا که خلق علی را و خوی زهرا را
نشان به مردم دنیا به این جهان بدهی
ببین که دست دل از دامن تو کوتاه است
بیا که دامن خود را به دستمان بدهی
همیشه تشنه لطف و گرسنه مهریم
نگاه کن که به ما باز آب و نان بدهی
اگرچه پیش تو بدقول و بدحساب شدیم
برای جبران کاش باز هم زمان بدهی
زبان ذکر نداریم ما خودت باید
برای بردن نامت به ما زبان بدهی

سهم امروز شما یک صلوات برای ظهور اقا
دیدگاه ها (۳)

لحظه ها رامتوسل به دعاییم  بیاسالیانی است کهدل تنگ شماییم بی...

این غم غربت غروب جمعه، جز به یاد او، به یاد که می‌تواند باشد...

#سلام_امام_زمانم...دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیاییچشمم به ر...

🍂 چـه روزگـار عجیبـی اسـت... دارد بـی تـو می گـ...

فاطمه واژه ی بی خاتمه

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط